
در هنگام نوشتن به موسیقی Sleep Dealer - Bleeding Heart گوش داده ام و تصویری که مشاهده می فرمایید با استفاده از هوش مصنوعی DreamStudio ساخته شده است .
منم فردریک
ملقب به یک تیکه آشغال
عروسک جنسی پدرم
منم فردریک
مایه ننگ خانواده ام
کیسه بوکس مادرم
منم فردریک
رقاصه شبانه شیاطین
همبازی موش های زیر شیروانی
فردریک در ادینبرو متولد شده بود
شهری با ساختمان هایی باشکوه
دریایی وسیع و پر نعمت
مرغ های ماهیخوار و ماهی های سالمون
پرواز پافین های اطلسی زیبایی خاصی داشت
فردریک در بازار ماهی فروشا نیزه ماهیگیری خریده بود
شغل اجدادی پدرش ماهی گرفتن بود
معروف بود به جویی بی مغز
شب ها مست به خانه می آمد و خانواده را کتک می زد
پسرک روزی تصمیم به شکار گرفت
قلبش از انتقام لبریز بود
مادرش را در خواب با دست های کوچکش خفه کرد
با وحشت به فرزند خود نگاه کرد و از دنیا رفت
فردریک بعد از مرگ مادرش گفت
ماما هنوزم فکر می کنی فردریک یه تیکه آشغاله ؟
چون همیشه او را آشغال کوچولو صدا میزد
دست مادرش را گرفت و کشید
با ضربات پیاپی چاقوی جیبی خود
سر مادرش را قطع کرد
گذاشت جای مرغ ماهی خواری که پدرش شکار کرده بود
کمی سرش را چرخاند تا زیبا تر به نظر برسد
فردریک جنازه را انداخت روی میخ آویز
خون از نوک پای انگشتان مادرش می چکید
نشست گوشه خانه تا پدرش از راه برسد
وقتی که وارد خانه شد
با دیدن جنازه همسرش میخکوب شد
فردریک نزدیک تر شد
ماشه را چکاند !
نیزه با سرعت به سمت گردن پدرش رفت و آن را پاره کرد
جویی به زمین افتاد
کف خانه سرخ شد
فردریک به پدرش که در حال جان دادن بود
نگاه کرد و با نیشخند پرسید
هی جویی !
بنظرت فردریک یه تیکه آشغاله ؟
این متن بصورت فی البداهه به قلم محمد خطیری نوشته شده است .