لیلا آیار·۴ ماه پیشجمله ی کوتاه1. ماهی در اب خفه شد 2. خاتم الماس را از مادرش گرفت و به انگشت کرد 3. قربانی را همه پخت از غذای سنتی ساخت 4. او را زیر درخت گردو بوسید…
لیلا آیار·۵ ماه پیشطنازی مویت با من چه کردرخ ات را نشانم بدهای دختر مو عسلی موهایت دل چه کسی را آشفته رها کرده بگو برایت چطور کلمات را جمع کنم و از طنازی مو هایت چه بگویم از لبی ک…
لیلا آیار·۵ ماه پیشسایه مرگبه نان سماق می زنم. از آن هیچ لذت نمیبرم. داستان فقر و فقیری نیست. داستان واقعیت، امروز من است. داستان واقعیت امروز من است من با انتخاب…
لیلا آیار·۵ ماه پیشباغ مخفیسکوت در هیاهو پخش شد.زبان از گفتن قاصر بود.و ماجرای آنها بی پایان ماند.کندوی عسل در حال تولید بود.در باغی پر از بی سکوتی. مشغول بودند.کسی…
لیلا آیار·۵ ماه پیشچطور بی خیال شیمآمدم که بنویسم وحرف های گفته شدم با شما در میان بگذارم.امروز را ماند شما سپری کردم.می خواهم بگویم؛ واقعا آدم مهمی نیستم.دونبال کلمه ها راه…
لیلا آیار·۵ ماه پیششکافتنهر جا عشق بزرگی هست، معجزات بزرگی اتفاق میافتد._ویلا کاترعشق بزرگ یعنی چی!یعنی عشق اگر بزرگ باشد معجزات بزرگی شکل نمیگیرد.معجزات بزرگ یعن…
لیلا آیار·۵ ماه پیشایستاده در اتاقدر اتاق ایستاده بودم .بعد با خودم کمی فکر کردم .گفتم بشینم بهتر است .هم می توانم بنویسم و هم کمی به حرف هایم تفکر را اضافه کنم.زمین می چر…
لیلا آیار·۵ ماه پیشخیس خوردهدر حال حاضر در حال خواب هستم و به متن امشب فکر میکنم.درباره چه چیزی حرف بزنم .دربارهی سختی هایم حرف بزنم.یا از تجربه های نه چندان خوبم بگو…
لیلا آیار·۵ ماه پیشپای انتخابت بمانآزادیخود را از بند حقارت آزاد کنید.به آرامش و احترام خود اضافه کنید.امروز تنها چیزی که مهم است.وجود خودمان است .به آرامش ذهنی و آرامش روحی…
لیلا آیار·۵ ماه پیشچطور شکوفه شدمبه این تصویر نگاه کنید. چطور زنبور با تمام توان شیره ی جون این گل نو شکفته را می بلعند.در مورد این تصویر نمی خواهم حرف های زیادی بگویم.فقط…