لیلا آیار
لیلا آیار
خواندن ۵ دقیقه·۴ ماه پیش

جمله ی کوتاه

1. ماهی در اب خفه شد
2. خاتم الماس را از مادرش گرفت و به انگشت کرد
3. قربانی را همه پخت از غذای سنتی ساخت
4. او را زیر درخت گردو بوسید
5. مردی بی بند و باری که همه دنبال قمار می گشت
6. خروار اتو اشغال روی کولش گذاشته به مسیر نا معلوم می رفت
7. میدانی اردک سفید در برکه غرق شد
8. میدانی امرو زرفام کلی گیاه و علف های هرز از زمین کندم
9. او آدمی فاخر با ثروتی بود
10. سیگار را اول بوسید و با لبان قرمز گونه از آن کامی ظریف کشید
11. گوجه را شسته و برای فردا آن ها را امده می کنند
12. آنچه که جهش نیست راکد و مرداب گون است
13. زنجیر به دور دستانش را احساس می کرد
14. زجر بود او اسیر بود گمراه از دنیا نامید
15. فیش حقوقی خود در دست داشت و به عمق فقر خود فکر می کند
16. زنی هستم با سنی سی و دوساله هست
17. من از نوشتن سیرابی ندارم من الان به خود امده و زندگی برایم معنی بالایی گرفته
18. جرمت چیست واقعیت کاهلی و تنبلی و مریض هم در اینه باعث افول من شدند
19. در گرما در خیابان دود زا قدم می زد
20. جیب او را در میدان استانبول گرفتند
21. گره در کجا نهفته بود که او را نمی‌دید
22. جوانی آخ جوانی با ما چه کرد ی زود از دستانمان سر خوردی
23. رنج چیست من میدانم یعنی پیشرفت نکردن
24. رنج من نرسیدن به اهدافم است
25. گلابی زرد رنگ آبدار و پوستی ظریف داشت
26. سیب برای محمد باری سنگین بود
27. قداست پیری من هم پیر می شوم نمیدانم
28. خدایا شکر که من تو را دارم امروز هم شاکرم
29. آزاد در همه لحاظ خود را پرنده ای کوچ با بال های بزرگ دارم
30. چرخه زندگی کجاست در چیست من آن را گم نکردم
31. مردم برایم مهم نیستند من برای خودم زندگی می کنم
32. دلم برای پسرم ای عزیز دلم تنگ شده دیدن او را طلبم
33. شیب جاده بالا بود با ماشین خاموشی داشتند به پایین می رفتند
34. میدانی می خواستم چیزی بگویم ولی یادم رفتن
35. حرم نفس هایش در موهای بلندم حس می کردم
36. غاز امروز تخم بزرگی به دنیا اورد
37. مرغ پی جوجه ی خود می گشت
38. مزرع همه چی تمام نصیبش شد
39. دلم می خواهم رانندگی کنم دلم ماشین می خواهد دلم حقم را می خواهد
40. جامعه به زنان اهمیت نمی‌دهد من حقم را می خواهم
41. کرم رفته در درخچه کوچک خانه ای کثیف ساخته
42. لباس و حتی جور آبش در لجن فرو رفته بود
43. ژولیت زنی با اقتدار بود مغرور نمیشه گفت
44. بال جوجه را از پلاستیک آزاد کردم
45. زنبور دور سرم جیغ جیغ می کرد یعنی می خواست دست از خانه ش بردارم
46. هنر را دوست دارم دلم می خواهد یک پیانوی کوچک بخرم و به کلاسی آموزشی بروم
47. غلام چه کسی بود او از گاوها و اسب ها مواظبت می کرد
48. مارگارت یک زنی باهوش و مسن بود به امر زندگی خود واقف بود
49. کوپن در دست به مغازه رفته و درخواستی شکر می کند
50. یک خانه ای کلبه اسی شکل کنار رودخانه رفته9 بود
51. میدانی من نباید به مرداب منفور طلسم شده می رفتم
52. شور و هیجان در قلبم هرروز بالا می رود
53. مردم به سمت میدان هفت تیر حرکت می کردند
54. شام بچه ها را دادم آن ها را خواباندن
55. ندا و نگار به آرایشگر رفته بودند
56. بعد از مدت ها اسب سواری در سبزه زاری دور روستا به من حس زنده مانده القا کرد
57. گرگ در نیمه شب به پیدا کردن خرگوش رفته بود
58. روزالین دکتر برایش نوشته بود این بدحالی نمی‌دانست
59. چه خبر ای هنرمند درونم به حرف برایم
60. من خوبم راضیم از عزیزم
61. خنگی او در بامزه بودن او اضافه کرده بود
62. چیدمان خانه را به یک دکوراسیون داده بود
63. مردی عجیب غریب در جنگل پیدا شد
64. در خانه کیک و بیسکویت می پخت و به مغازه ها می بد
65. جنگ و جدا هنوز در غزه برقرار بود
66. دلم می خواهد ماهی کبابی ترش بخورم
67. خنک باد به همه وجودم دسترسی داشت من ازادی را به او دادم
68. ادم اجتماعی نیستم من می خواهم نویسنده بودم
69. کلوپ کلوپ اب جوشیده می خورده
70. عطار عاشق چیزی جز عطر نمی فروخت
71. طباخ غذای استوایی و لاکچری پخته بود
72. عنبر نسا در بهار فروش ویژه ای داشت
73. شعری خواند که بهار رفته امسال تابستان پر میوه است
74. بادبان برافراشته شد کشتی در دریا گام گذاشت
75. کرک می‌کشید و به همه حرف می زد که من معتاد نیستم
76. می گویم نر است تو میگی بدوش
77. موزه هنر رفته بودیم از آن لذت بردم
78. داغ پشت دستش گذاشته بود تا یخ نخورد
79. مخملی در کوه گم شد و مانده ام تا پیدایش کنم
80. داس به دست داشت درخت میبرید
81. قنداق بچه را شسته بعد به او شیر داد
82. مادر زائو به نفخ رسیده بود
83. ابر ببر شکلی در آسمان پدید آمد
84. سیاوش به باشگاه رفت و دعوای شدیدی راه انداخت
85. تبلیغ در یوتیوب نشان میداد از شامپو ی روشن کننده نداد

86. اسید معده ارد را معده بدبختم را می سایید
87. ذرت مکزیکی را به دهان می برد
88. درخت تکیده بود شاخه هایش به درختان دیگر رسیده بود
89. قند در دهن چای داغ هورت می داد
90. چمدان را باز و رخت هایش را در کمد چپاند
91. لباس نخ نما شده را به فقیری هدیه دد
92. دیگ نظری به همه داده شد
93. غنیمت می کرد و او را غارت گر می شناختم
94. بریم آهنگ خوب گوش بدهیم
95. قربان صدقه رفتن هنر می خواهد
96. گوش نوازی این آهنگ مرا به جا های دور می برد
97. لالا می خونم برات لی شب تیره خورشید خوابید
98. عنصر چیت همان در علوم را برایم توضیح بده
99. شن بازی در کنار دریا برای بچه خوشایند بود
100. آهنگ ها هیچ خوشم نیامد
101. جو پرک برای سوپ عالی میشد

نویسندگیجملهمتنکوتاه
اثری از نوشته هایم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید