GOOSE: Guesstimating Overly Optimistic Scheduling Estimates
غاز: حدس زدن تخمین های زمان بندی بیش از حد خوش بینانه
غاز چیست؟
غاز - در حالی که حسن نیت دارد - درک متزلزلی از مدت زمان لازم برای انجام کارها دارد. ممکن است به این دلیل باشد که آنها در مدیریت محصول جدید هستند، نمی توانند تصویر بزرگتر را ببینند، یا اعتماد زیادی به مهندسانی دارند که مستعد هستند.
بیش از حد خوشبین بودن
همه ما گاهی اوقات در غاز بودن مقصریم، معتقدیم پروژهها زمان بسیار کمتری را نسبت به آنچه که در واقع انجام میدهند طول میکشد (هرکسی که خانه خود را بازسازی کرده است میتواند این را تایید کند) و ما اغلب فراموش می کنیم که ساختن یک ویژگی و انتشار آن در جهان هرگز ساده نیست - همه ویژگی ها به مراقبت و تغذیه فراتر از زمان اولیه توسعه نیاز دارند.
چرا GOOSE خطرناک است؟
خوش بین بودن بیش از حد در مورد جدول زمانی می تواند منجر به ارائه بیش از حد وعده و کم کاری شود. این می تواند باعث ناراحتی، یا در برخی موارد خشم ذینفعان، مشتریان و کاربران ما شود. در نهایت اعتماد آنها به ما را از بین می برد. آنها کمتر احتمال دارد هر چیزی را که ما می گوییم باور کنند، که می تواند به روابط کاری ما آسیب برساند و به توانایی ما برای همکاری موثر آسیب برساند.
یک غاز در طبیعت
استیو لهستان، بنیانگذار MyFavorites، مینویسد قرار بود «دکمه لایک برای همه چیز» باشد.
شما در این برنامه می توانید پست های وبلاگ مورد علاقه دوست خود، آبجو، نوشیدنی در استارباکس، کارهایی که باید در بالتیمور انجام دهید، و غیره را بدانید. همچنین فقط به دنبال کردن دوستان خود محدود نمی شوید، بلکه می توانید افراد مشهور را دنبال کنید.
به جای انتخاب یک پلتفرم واحد، MyFavoritesدر تلاش بود یک برنامه آیفون، یک برنامه اندروید و یک وب سایت بسازد که در آن افراد بتوانند چیزهای مورد علاقه خود را بسازند. استیو می نویسد: «این خیلی زیاد بود.
پلتفرم توسعه دهنده انتخابی آنها، Titanium Appcelerator، قرار بود به آنها اجازه دهد
همه چیز را به یکباره بنویسید و آن را به iPhoneو Android منتقل کنید. به نظر می رسد، دستکاری ویژگی های هر دوی این سیستم عامل ها به کار زیادی نیاز دارد. اما زمانبندی نادرست بود.
افزودن بیشتر به سناریوی GOOSE این واقعیت بود که تیم در تلاش بود همزمان یک برنامه وب بسازد. استیو میگوید: «ایجاد یک برنامه وب بهطور همزمان خیلی مضحک بود، بهویژه که ما هنوز فرآیند علاقهمندی را به نتیجه نرسانده بودیم یا آن را با هیچ کاربری امتحان نکرده بودیم. با سرعت مسخره ای پول نقد می ریختم. من هفت نفر را داشتم که به طور همزمان روی این موضوع کار می کردند، در حالی که ما در حال تلاش برای مهلت راه اندازی SXSW بودیم.
CoBRA: Cognitive Bias Related Assertions
CoBRA: ادعاهای مرتبط با سوگیری شناختی
CoBRAچیست؟
CoBRAمی تواند در هر زمانی ضربه بزند، و اغلب کار آن نامرئی است و به سختی قابل تشخیص است.
ده ها سوگیری شناختی وجود دارد که می تواند بدون اینکه ما بدانیم بر تصمیم گیری ما تأثیر می گذارد. و در حالی که تصمیم گیری های فوری میگیرد می تواند ما را از خطر در دنیای واقعی دور نگه دارد، باید زمان بیشتری بگذاریم و در مورد قضاوت های خود در دنیای تجارت متفکر باشیم.
چند سوگیری رایج که باید به آنها توجه کرد عبارتند از:
lسوگیری تایید، جایی که ما فقط به اطلاعاتی توجه می کنیم که باورهای ما را تأیید می کند (و هر چیزی را که آنها را رد می کند نادیده می گیریم یا فراموش می کنیم.
l کاهش هزینه یا تشدید سوگیری تعهد
زمانی که ما قبلاً زمان و پول خود را برای یک ایده سرمایه گذاری کرده ایم و احساس می کنیم باید به دنبال آن ادامه دهیم
l سوگیری را تجربه کنید،
جایی که ما معتقدیم از آنجایی که چیزی در گذشته برای ما کار می کرد، در آینده نیز برای ما کار خواهد کرد
l تشدید تعهد، زمانی که نمیخواهیم ایدهای را که قبلاً روی آن سرمایهگذاری کردهایم زمان و پول مصرف کرده ایم رها کنیم، حتی اگر نتایج اولیه نشان دهد که آن ایده موفق نخواهد بود.
تعصب OptiVisV، که ما را به ارائه تصویری زیبا از آینده سوق می دهد و نتایج منفی را در نظر نمی گیریم.
چرا CoBRA خطرناک است؟
سوگیری ها ما را به قضاوت های فوری سوق می دهند، که واقعاً باید فقط در شرایط بسیار خاص انجام شود (مانند زمانی که با یک آتش سوزی واقعی یا استعاری سروکار داریم). در اکثر موارد، قضاوت های فوری تفسیر ما از شواهد و اجرای وظایف ما را منحرف می کند.
این می تواند منجر به ساختن چیز نادرست یا کنار گذاشتن ناخواسته - یا حتی آسیب رساندن به گروه های خاص شود.
CoBRAها در طبیعت
رابرت روزنبرگ مدیر عامل شرکت Dunkin’ Donutsبود. او در 25 سالگی وارد این کار شده بود و به اعتراف خودش هنوز کارهای زیادی برای رشد داشت. او تقریباً با تغییر مأموریت از یک تجارت متمرکز قهوه و دونات فروشی به زنجیره ای از حق رای دادن، کسب و کار را از صخره خارج کرد.
او در یک مصاحبه پادکست به کریستوفر لاچ هد گفت: «من فریفته وال استریت شدم و میخواستم درآمد سالانه 50 درصد رشد کند، که غیرممکن است. او میگوید جوانی و جسارتش باعث شد بسیاری از فرنچایزها ناراضی شوند و از زمانی که زنجیرههای دیگر را راهاندازی کرده بود، تمرکزش را روی دانکین از دست داد.
خوشبختانه، در آن زمان او کتاب «بهترین و درخشانترین» دیوید هالبرستام را درباره دولت کندی در طول جنگ ویتنام خواند. اصل ماجرا این بود که بهترین و باهوش ترین افراد در ایالات متحده از غرور رنج می بردند که منجر به نتیجه فاجعه بار جنگ شد. و وقتی رابرت آن را خواند، گفت: "او ممکن است در مورد من صحبت کند!"
این لحظه تحول آفرین باعث شد که او به سراغ رهبران ارشد دانکین دوناتز برود، اتفاقی که در حال رخ دادن است را تصدیق کند و فرآیندهایی را ایجاد کند که به فرنچایزها اجازه می دهد تجارب و بازخورد خود را به اشتراک بگذارند. به جای اینکه همه تصمیمات استراتژی را خودش بگیرد(که مشکلات قابل توجهی را برای شرکت ایجاد می کرد)، او پل های ارتباطی با فرنچایزها، مدیران و فروشگاه ها را ایجاد کرد.
PUMA: Promotes Unusually Meaningless Assumptions
PUMA: مفروضات غیرمعمول بی معنی را ترویج می کند
PUMAچیست؟
PUMAها از رفلکس های سریع رعد و برق خود برای هجوم به یک ایده یا راه حل استفاده می کنند. اما آن پنجه های تیز فقط سطح را خراش می دهند. پس از صحبت با یک مشتری یا نگاه کردن به یک نقطه داده، آنها آماده تصمیم گیری هستند. یا شاید آنها می بینند که یک رقیب در حال انجام کاری است و تقلا کنید تا آنها را یکی کنید. PUMA ها به جای کاوش عمیق در آنچه که یک مشتری، کاربر یا نقطه داده واقعاً می گوید، بر فرضیات و تکبر تکیه می کنند.
چرا PUMA ها خطرناک هستند؟
تکیه بر یک نقطه داده یا سیگنال بعید است که شما را در مسیر درست هدایت کند. بسیاری از ایدهها نمیتوانند مورد توجه قرار گیرند، و این زمانی بیشتر اتفاق میافتد که ما زمان لازم را برای تأیید اعتبار آنها نداشته باشیم. اجازه دادن به PUMA در نهایت می تواند منجر به هدر رفتن تلاش زیادی و از دست دادن روحیه تیم شود.
PUMAها در طبیعت
Votertide یک شرکت تجزیه و تحلیل رسانه های اجتماعی بود که داده های رسانه های اجتماعی را در زمان واقعی ردیابی می کرد تا بفهمد مردم چگونه به شخصیت ها و مسائل سیاسی واکنش نشان می دهند. پس از سرمایه گذاری اولیه و هیاهو، با افزایش تعداد کارمندان و افزایش نرخ سوخت، پول شرکت تمام شد. جیمی با تأمل در مورد اشتباهات، میگوید که بیش از حد بر فرضیات تکیه کرده و به اندازه کافی با مشتریان صحبت نکرده است. من قصد نداشتم به میدان بروم تا بفهمم مردم چه میخواهند و چه چیزی خوب و چه چیزی بد است.» او میگوید بینشهایی که از مشتریان دریافت کردند، چیزی بود که آنها را به ساختن چند چیز کلیدی سوق دادتا حد زیادی بهترین ویژگی های مورد استفاده بودند. و ویژگی هایی که او شخصاً فکر می کرد عالی هستند، ویژگی هایی بودند که هیچ کس به آنها اهمیت نمی داد. او اکنون میگوید: «زمان خود را برای چیزی که احساس غمانگیز دارید، تلف نکنید».
YAK: Yet Another KPI
غژگاو YAK: یک KPI دیگر
YAKچیست؟
YAKها اشتهای زیادی برای معیارها و اعداد دارند. در واقع آنقدر اشتها دارند که تا زمانی که خودشان را مریض نکنند، به آن ادامه میدهند. معیارها می توانند چیز خوبی باشند، اما اگر با یک رفتار دلخواه یا اهداف واقعی تجاری هماهنگ نباشند، می توان آنها را بازی کرد یا به نویز تبدیل کرد.
چرا YAK خطرناک هستند؟
اندازهگیری چیزهای اشتباه، مانند معیارهای غرور، میتواند به شما احساس امنیت کاذب بدهد و شما را به مسیر اشتباه هدایت کند. در برخی موارد، حتی می تواند رفتار بد را تحریک کند یا منجر به بازی کردن افراد با سیستم شود. برای مثال، در روزهای اولیه توسعه نرم افزار، استفاده از خطوط کد به عنوان معیار، توسعه دهندگان را تشویق به نوشتن کدهای ناکارآمد و بیش از حد پیچیده می کرد.
YAKsدر طبیعت
Stayzilla، یک شرکت جمعآوری خانگی مستقر در هند، دچار یک حمله YAK شد و اعلام کرد که به امید راهاندازی مجدد در آینده، عملیات خود را متوقف میکند. مدیر عامل سابق یوگندرا واسوپال اعتراف می کند: «هفت سال ابتدایی همه در مورد داشتن سرمایه در گردش منفی، جریان نقدی مثبت و توانایی پایدار برای تأمین مالی رشد خود بود. این تنها معیارهایی بود که ما ردیابی کردیم. با این حال، در سه تا چهار بازی گذشته، می توانم صادقانه بگویم که در جایی مسیرم را گم کردم. من شروع کردم به ارزش گذاری GMV [ارزش ناخالص کالا]، شب های اتاق و سایر معیارهای «بیهودگی» به جای اصول جریان نقدی و سرمایه در گردش.» یوگندرا با تأمل در مورد اینکه چرا این اتفاق افتاد، می نویسد: «در حالی که معیارهای زیادی برای ارزش گذاری یک شرکت وجود دارد، ارزش ذاتی آن از داخل شروع می شود و بسیار نزدیک به ارزش گذاری یک شرکت است.
معیارهایی که بنیانگذاران برای آنها ارزش قائل هستند و راحتی آنها با آن انتخاب." و در حالی که او متوجه شده بود که Stayzillaاز سیستم ارزش اولیه خود بسیار دور شده است، دیگر خیلی دیر شده بود. 12 ماه زمان کافی برای تغییر مسیر نبود، در حالی که ما قبلاً 36 ماه در مسیر دیگری قرار داشتیم.
امیدوارم از مطالعه این مبحث لذت برده باشید.