تا ندانید چرا میخواهید کاری را انجام دهید، بهتر است دست به انجام آن کار نزنید
اهمیت این چرایی اونقدر زیاده که دربارش یک کتاب نوشته شد و در نهایت یک کتاب پر فروش در زمینه بازاریابی شد. این کتاب اسمش «با یک چرا اغاز کنید» هست. نویسندش هم سایمون سینک. سایمون سینک اول این موضوع رو در سخنرانی خودش توی تد تالک مطرح کرد. اینم لینک سخنرانی سیمون توی تد تالک
خوب این سایمون سینک اصلا کیه؟ سایمون یک مشاور انگلیسی توی زمینه بازاریابیه. سه تا از کتاب های معروفشم که توی ایران چاپ شدن و خیلی هم فروش داشتن : «با یک چرا شروع کنید؟» « بازی بی نهایت» و «کتاب رهبران اخر از همه غذا می خورند» هستند.
خوب من خلاصه کتاب با «با یک چرا شروع کنید» رو از پادکست بی پلاس شنیدم و به نظرم خیلی خوبه بهتون پیشنهادش میکنم گوش کنید. این کتاب موفق ترینش هم بوده. سوال پرسیدن در واقع قراره انگیزه ایجاد کنه. اما برای کی؟ برای رهبران بزرگ.
ما توی زندگیمون یا رهبریم یا برده. برای رهبر تعریف های زیادی هست اما من این تعریف رو به شخصه خیلی می پسندم:
«رهبری نه تنها توانایی درک و بهکارگیری استعدادهای درونی است، بلکه به کار بردن مؤثر نقاط قوت تیم برای تکمیل یک مأموریت است. هیچ نسخهی منحصربهفرد، پاسخ کلیدی یا فرمولی برای رهبری وجود ندارد. رهبری به معنای بروز متواضعانه و صحیح شخصیت منحصربهفرد شما در راستای بهبود محیطی است که در آن حضور دارید.»
پس اگر برای زندگی خودتون تصمیم بگیرید و بخاید رهبری برای زندگی خودتون باشید و حتی جمعی رو رهبری کنید به نظرم بهتره قبلش خودتو رو بشناسید.
یه نکته ای هست چند وقته میخام توی نوشته هام بگم اما جا میمونه. اونم اینه که:
اگر تو برای زندگی خودت تصمیم نگیری و زندگیت رو مدیریت و رهبری نکنی، دیگران این کار رو برای تو میکنند.
بهت میگن چی بخور، چی بپوش. چیکار بکن. کدوم راه رو برو، کدوم تصمیم رو بگیر. و این صدای بیرونی زندگی تو رو مدیریت میکنه. این صداهای بیرونی یا عملا یک شخص هستند که میبینی یا حتی ممکنه گاهی فک کنی که داری خودت تصمیم میگیری اما میبینی یه صدای درونی که از محیط و خانواده و به ویژه والدین گرفتی توی ذهن تو میگه چیکار کنی!
این صدا، توی روانشناسی یونگ بهش میگن صدای والد. کسی که به تو میگه باید این راه رو بری. صدای والد یه نشونه خیلی محکم داره یه تصمیمی میگیری و براساس نظریات به فرض خودت اما نهایتا خوشحال نیستی. چون تو نبودی که تصمیم گرفتی، صدای درون تو که با باید نباید های جامعه و حانواده شکل گرفته داره این صدا رو تولید می کنه.
این بحث رو خیلی دوست دارم و یه روز کامل درباره سایه ها و اگو و صدای والد صحبت می کنم اما حالا من میخام بدونم چرا سایمون میگه من اگ بخام رهبر خوبی باشم باید بتونم سوالات خوب از خودم بپرسم؟
فرض کن تو یک رهبر هستی، (رهبر زندگی خودت، رهبر تصمیمات خودت، رهبر آینده خودت- در ساده ترین حالت)که میخای تصمیمی رو بگیری یا کاری رو انجام بدی. از طرفی هم میدونیم که ما هممون فرشنده ایم:
حرف سایمون واقعاً ساده س: مردم بابت چیزی که میفروشید نیست که به شما پول میدهند. بلکه به خاطر دلیلیه که اون رو میفروشید. این اصل طلایی برای موفقیت یک کسب و کار . اما چرا؟
اون سه سوال کلی را معرفی می کنه که همیشه باید پاسخ آنها مشخص بشه :
چیستی، چگونگی و چرایی. و مشاهدات اون نشان داده که تمام کسب و کارهای موفق، همیشه از مساله بنیادی یعنی چرایی شروع میکنند، با چگونگی ادامه میدن و در نهایت به چیستی می رسن.
البته این موضوع فقط بر پایه مشاهدات سایمون نیستا، این مساله با بررسی ذهن انسان و واکنش آن نسبت به هر یک از این سه تا سوال هم اثبات شده.
این سه تا سوال تحت عنوان دایره طلایی توی کسب و کار و بورس و خیلی مباحث دیگه مطرح شده:
توی تصویر اگر دقت کنید 3 تا دایره تو در تو می بینید.هر کدوم از ما برای پیمایش این دایره دو تا انتخاب بیشتر نداریم. یا از درون به بیرون حرکت می کنیم یا برعکس از بیرون به درون.
اگه از بیرون به سمت داخل حرکت کنیم اول سوال چه چیزی رو جواب میدیم. بعد تلاشمون رو صرف این میکنیم که چطور اون کار رو انجام بدیم و در نهایت به این فکر میکنیم که چرا باید این کار رو بکنیم.
در مقابل یه تفکری هم هست که از درون به بیرون حرکت میکنه. یعنی اول به این فکر کنیم که چرا هستیم چرا نفس می کشیم، بعد براساس اون چرایی، چگونگی و چیستی اون کار رو انتخاب می کنیم.
ما در هر صورت ممکن این چرخه دایره رو طی کنیم اما اینکه چطور این دایره پیمایش بشه خیلی روی زندگیامون اثر میذاره. اصلا همین تفاوته بوده که باعث شد این نظریه کتاب سایمون به این معروفیت دست پیدا کنه. همین ترتیب پیمایشه، یه کسب وکار رو زیر رو کرده.
بیاین با هم به این سوال جواب بدیم.
اگه همین امروز ما دیگه نباشیم و به یکباره اسم مون از روزگار محو بشه کدوم کار ما که قرار بود یه تحول بزرگی هم تو زندگیمون ایجاد کنه نیمه کاره میمونه؟ ایا بود و نبود ما فرقی به حال این جهان و مردمش داره؟
اگه جوابی برای این سوال ندارین شما تا الان راه رو اشتباه رفتین. شاید حتی دستاورد های زیادی هم داشته باشید. خونه ماشین و یه عالمه ثروت اما در واقع هیچی ندارید. تهش یه حس پوچی ممکنه توی ذهنتون و زندگیتون داشته باشید.
بیاین حالتی رو در نظر بگیریم که ما چرایی خودمون رو در این دنیا تعریف کردیم.
البته این رسالت برای هر ادمی تعریف شده و هدف از خلقت ما هم همین بوده. و ما در این دنیا موظفیم این چرایی خودمون رو پیدا کنیم.
این چرایی می تونه حتی همون خوشحال کردن یه پرنده یا انسان باشه. یه قدم در جهت اگاه سازی اطرافیانت باشه. با جواب دادن به این سوال به دایره طلایی دوم میرسی و از چگونه رسیدن به اهدافت حرف میزنی. تا وقتی اون چرایی تعریف نشده باشه اون بیدار شدن های صبح زود، اون تلاش های بی وقفه ممکنه بی معنا باشن. تو به اون دایره سوم هم قدم میزاری و چه چیزی رو محقق میکنی.
دایره طلایی به ما کمک میکند علت کارهامون رو درک کنیم و شواهد متقاعد کنندهای ارائه میده که اگر موقع شروع هر کاری، از خودمان بپرسیم چرا آن کار را میکنیم، میزان موفقیت بیشتری نصیبمون میشه.
بزارین یه مثال بزنم: مثلا تو قراره یه سایت اینترنتی راه اندازی کنی. این دقیقا(what) قضیه است. اما چرا باید این کارو بکنی خیلی مهمتره. تا یه چرای قوی برای کارت پیدا نکنی مثل یه برگ رها شده تو باد هستی که مدام این ور و اون ور میری.
یا شرکت اپل رو در نظر بگیرید که همه به عنوان یک شرکت اصیل قبولش داریم. این شرکت با یک اصل میون مردم زندگی میکنند، راحت تر کردن زندگی مردم. هر کاری که انجام میدن در راستای نشون دادن چرایی کارشونه و با هدف به چالش کشیدن وضعیت فعلیه . صرف نظر از محصولاتی که میسازن و صنعتی که در آن فعالیت میکنند، واضح است که اپل “متفاوت فکر میکند”.
یا مثلا تو میخای پزشک بشی اما چراییشو نمیدونی. واقعا چرا؟ بخاطر پول؟ بخاطر جایگاه اجتماعی؟ یادمه یه پستی فک کنم همین ویرگول میخوندم که طرف پزشکی میخوند الان میخاست تغییر رشته بده. ولی میترسید. این ادم سال های عمرش رو هدر نداد؟
یا خیلی از ماها مسیرهایی رو میریم و یه روز برمیگردیم و میبنیم که اینجا جایی نیست که باید میبودیم چون اون رضایت قلبیه رو نداریم
من از دایره طلایی سایمون سینک حرف زدم، دایره ای که اصل اولیه و مطرح شدنش توی حوزه کسب و کارهاست. من این موضوع رو توی زندگی مطرح کردم و با این اصل میخام بگم قبل از هر اقدامی و پرش به دایره سوم بیرونی سوال دایره اول دایره طلایی رو برای خودتون جواب بدین.
من الان می نویسم. شاید باورتون نشه که چند ساعت از زمان من روزانه صرف انتخاب موضوع و از همه مهمتر نوشتن بشه. خوب بدون ویرایش این محتوا منتشر میشه. که گاهی غلط املایی و تایپی هم داره. اما من هر روز پر انگیزه تر از همیشه می نویسم .چون چرایی خودم رومیدونم. من از اینکه تمام ادم های اطرافم اگاه باشند و با اگاهی هر قدمشون رو بردارند لذت میبرم. این مسیر برای من تعریف شده است. امیدوارم شرایط روزگار هم با من یار باشه. و من رو در مسیر تحقق این رسالت همراهی کنه.