نمی دونم من از نبود تو خنگ تر شدم یا درسا دانشگاه سخت تر شده؟!
نمی دونم به خاطر قیمت دلار قهوه گران شده یا به خاطر مصرف زیاد من کمیاب شده؟!
نمی دانم هوا دارد سرد میشه یا از سردی قلبم مو هام داره سفید می شه؟!
هر روز به خط عابر پیاده شبیه تر می شم و تو به درخشان ترین ستاره در غربت شبیه تر می شی.
تو زیر آفتاب ساحل برنزه تر می شی و من زیر فشار زندگی له تر می شم.
تو هر روز خانه ات شلوغ تر می شه ومن تنهایی ام عمیق تر می شه.
تو پله های ترقی را دو تا یکی پشت سر می گذاری و من با سرعت نور به سیاهچاله ناامیدی نزدیک تر می شم.
تو درست می گفتی ایین زندگانی این است که هر انچه من می خواهم نمی شود و هر طور که تو می خواهی می شود.
زندگی با منطق پیش می رود و احساسات فقط بیهوده گویی هستند.
عشق و محبت تنهایی می اورد و پاچه خواری ثروت می اورد.
دزد ها ستایش می شوند و به کانادا می روند.
انسان های شریف مجازات می شوند به زندان ها می روند.
نویسنده: کتایون تات