𝓵𝓲𝓰𝓱𝓽 𝓭𝓻𝓮𝓪𝓶
𝓵𝓲𝓰𝓱𝓽 𝓭𝓻𝓮𝓪𝓶
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

پ҉ا҉ر҉ت҉ ב҉و҉م҉ ر҉م҉ا҉ن҉ م҉ن҉


برایش سخت بود . گل بابونه آن هم در میان آفتاب گردان ها !عجیب بود خواست تا بابونه را بهتر ببیند

یک گل آفتاب گردان کوچک را که دور گل بابونه پیچیده شده بود کنار زد و توانست نرمی باله های بابونه را احساس کند ,حالش کمی بهتر شد.

خودش را به سمت جاده ی شنی نارنجی جزیره کشاند , چشمانش را بست و دیگر چیزی نشنید .خوشحال بود و او به این خوشحالی اندک نیاز داشت.

در آن نزدیکی ها پروانه ای آبی رنگ داشت برای خود میچرخید تا اینکه توجهش به گونه هایی قرمز پرت شد !احتمالا با شب بو های شبنم اشتباهشان گرفته بود




پرنسس از از گرمای بال های پروانه بیدار شد و خود را در میان مزرعه ی باران زده ی مونتانا (𝐦𝐨𝐧𝐭𝐚𝐧𝐚)دید .

تازه یادش آمد که کل صبح را آنجا در خواب بوده و حتی متوجه نم های خاکستری و سرد باران هم نشده,

تا به خودش آمد متوجه شد لباس نخی سفیدش کاملا رنگ عوض کرده و خاکستری و خیس شده,

حالا جواب بانو کتریک (𝐂𝐚𝐭𝐫𝐢𝐜𝐤)را که میخواست بدهد؟

خدا خودش به خیر بگذراند...

گل بابونهباراندرامرمانعاشقانه
𝕴 𝖇𝖗𝖊𝖆𝖙𝖍𝖊 𝖎𝖓 𝖙𝖍𝖊 𝖒𝖊𝖒𝖔𝖗𝖞 𝖔𝖋 𝖙𝖍𝖆𝖙 𝖓𝖎𝖌𝖍𝖙 𝖜𝖍𝖊𝖓 𝖙𝖍𝖊 𝖘𝖊𝖒𝖊𝖓 𝖔𝖋 𝖍𝖊𝖗 𝖔𝖙𝖍𝖊𝖗 𝖈𝖍𝖊𝖊𝖐𝖘 𝖜𝖆𝖘 𝖜𝖔𝖚𝖓𝖉𝖊𝖉
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید