ذهن تنها
ذهن تنها
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

زندگی بر دوش

هر صبح، کوله‌بار سنگین ‎«زنده بودن» را به دوش می‌گیریم و از قله بی‌افتخار و «رفته از یادِ» روزمرگی بالا می‌رویم.

در انتها، خسته از رنج و ملال و فکر، خمیده بر زانوان بی‌حس و خسته، خود را به پایین می‌کشانیم، تا کنار بستر رخوت‌ناک خواب!

تا شب و روز دیگری را آغاز کنیم.

زندگیروزمرگیملالخوابتنها میان دو هیچ
‏تنهای دگر منم که چشمم/طوفان سرشک می‌گشاید
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید