یک سلام دوباره!
اگر کسی از خوانندگان قبلی من را یادش باشد، باید بگویم که من برگشتهام؛ و این طور که مسلم هست هنوز زنده ام. در این مدتی که نبودم خیلی اتفاقات افتاد که درآینده از آنها بیشتر خواهم گفت اما اگر برای کسی مهم باشد میگویم که حالم خوب است. یا بهتر است بگویم حالم خوب شده. شبح مرگ کنار رفته، من سفر رفتن را تجربه کرده ام، بیشتر به زندگی کردن میپردازم و حالا این پروفایل آماده است تا از حالت ناشناس خارج شود. پس، من، مبینا هستم. چندتایی از نوشته هایم را از انتشار خارج کرده ام تا آبرویم را برباد و شغلم را به باد فنا ندهند (قدیمی ها یادشان است چه ها نوشته بودم!!) و از این به بعد قرار است کمی جدی تر نوشته هایم شامل روزانه نویسی و هر نوشتار دیگری را اینجا منتشر کنم.
راستش اول قصد داشتم یک پروفایل جدید راه اندازی کنم اما نوشته های سابقم لعتنی ها حتی از نظر خودم هم آنقدر صادقانه و شفاف و خوب بودند که حیفم آمد فراموش شوند. امشب آنها را دوباره خواندم و باید بگویم که در کمال حیرت کلی از دست خودم خندیدم! دلم به شکلی شفقت آمیز به حال خود سابقم سوخت، محبتم نسبت به او سرازیر شد و دلم خواست کمی بغلش کنم و دلداری اش بدهم، که این روزها میگذرد، سخت است اما طاقت بیاورد.
القصه، این منم؛ و حالا قرار است بیشتر برایتان بنویسم. راستی یه چیز جالب: داشتم گزارش پست ها را نگاه میکردم که دیدم یکی از نوشته ها ۱۶ هزار ایمپرشن گرفته!! چه خبر است..؟؟
خلاصه. ممنونم که سابق بر این هم ذهن نوشته های من را میخواندید و امیدوارم حالا هم افتخار همراهی تان را داشته باشم. آسوده باد خاطرتان.