محمدامین اکبری
محمدامین اکبری
خواندن ۵ دقیقه·۱۰ ماه پیش

VUCA World

دنیای VUCA
دنیای VUCA

هر جا صحبت از چابکی میشه، یکی از مفاهیمی که سریعا بهش اشاره میشه همین دنیای VUCA (بخونیم ووکا) هست. دنیای VUCA، اشاره به دنیایی که با تکنولوژی آمیخته شده داره. اگه برگردیم به 50 سال گذشته، خیلی از ماها تجربه‌ی زیسته‌مون چنان با تکنولوژی آمیخته شده که مثلا حاضر نیستیم یه کپشن طولانی یا یه مقاله رو بخونیم و نهایتا عادت کردیم حجم زیادی از دیتا رو توی 140 کاراکتر دریافت کنیم. البته نورساینتیست‌ها نقدهای بسیار جدی‌ای به این مثال دارن که میتونه در ادامه به افول کارکردهای مغز منجر بشه که ازش میگذریم، ولی به هر طریق چیزی که ما رو احاطه کرده، تکنولوژی و آثارش هست، حتی اگر تلاش کنیم ازش دوری کنیم، باز این موضوع به نحوی ما رو تحت تاثیر خودش قرار میده.

ووکا (VUCA) چهار ویژگی رو برای تحلیل محیط جلوی چشم میاره که باهاش میشه یه دید کلی نسبت به محیط اطراف کسب‌وکار و تیم و سازمان و ... کسب کرد. VUCA، حروف ابتدایی چهار کلمه‌ست:

  • Volatility
  • Uncertainty
  • Complexity
  • Ambiguity

حالا هر کدوم از این‌ها یعنی چی؟

اول قصد داشتم که شروع کنم مفصل راجع به هر کدوم از این‌ها اطلاعاتی رو نوشتن ولی دیدم که سمیه صوری تو یه مقاله داخل ویرگول اطلاعاتی رو در رابطه با جهان VUCA نوشته، پس من فرض رو بر این میگیرم که شما احتمالا این مقاله رو می‌خونید و در ادامه فقط خلاصه‌ای از مفاهیم مربوط بهش رو مینویسم.

Volatility

فرار بودن، در نوسان بودن، ناماندگار بودن، و ... اینا ترجمه‌های تحت‌اللفظی هست که میشه برای لغت Volatile آورد. توی این مبحث میشه گفت که Volatility یعنی ما با چالش‌هایی روبرو هستیم که نتایج و آثارش بر محیط برای ما قابل پیش‌بینی نیست یا این که اون نتایج پایدار نیست و ممکن هست که تغییر کنه، دوره‌ی تاثیرگذاریش نامشخصه، اما الزاما غیرقابل فهم نیست و یه دانش نسبی درباره‌ش میتونه در دسترس باشه. مثلا یه فاجعه (جنگف بلایای طبیعی و ...) وقتی اتفاق می‌افته ممکنه باعث بشه که قیمت‌ها تغییر دستخوش تغییر بشه. شاید نشه الگوی قطعی براش پیدا کرد اما میشه حدس‌هایی زد. مثلا میتونید تغییرات قیمت commodityها رو زمانی که جنگ روسیه و اوکراین شروع شد ببینید. یکی از راهبردها در این شرایط اینه که منابع رو به گونه‌ای جذب یا مدیریت کنیم که در شرایطی که تغییرات اتفاق افتاد یا بحرانی شروع شد، ما دچار بحران نشیم.

Uncertainty

بهترین ترجمه برای این کلمه، عدم‌قطعیت هست که احتمالا زیاد هم به گوشتون خورده؛ یعنی نتایج یک چیز به راحتی قابل پیشبینی نیست. رابطه علت و معلولی یک رویداد مشخصه، اما به علت این که سایر عوامل و اطلاعات رو ممکنه ندونیم، احتمال تغییرات در نتایج همیشه وجود داره. مثلا AI شاید بشریت رو از بین ببره، و کلی شایدهای دیگه. راهبرد اصلی در این موقعیت، اینه که اطلاعات رو گردآوری کنیمف تحلیل کنیم و به اشتراک بذاریم. هرچقدر دسترسی به داده‌ها رو بیشتر کنیم و ازشون برای تحلیل‌ها استفاده کنیم احتمال این که عدم قطعیت رو بتونیم کم کنیم بیشتر میشه.

Complexity

یا پیچیدگی، شرایطی هست که متغیرهای وابسته و مستقل زیادی روی موضوع تاثیرگذار هست. بعضی اطلاعات در دسترس هست یا قابل پیشبینی هست، اما در مجموع، ذاتا پیچیدگی‌هایی داره. مثلا ممکنه شما تو سازمانتون تصمیم بگیرید وارد یه بازار نوظهور بشید یا محصولاتی رو لانچ کنید که از چارچوب توانمندی‌های شما بیرون هست. تو این شرایط راهبرد اینه که مجددا با توجه به وضعیت سازماندهی کنید، روی توسعه توانمندی‌ها و شایستگی‌ها کار کنید، که بتونید با توان و منابع کافی به جنگ پیچیدگی برید.

Ambiguity

ابهام...! نه می‌دونیم چه راه‌حل‌هایی داریم، نه روابط بین پارامترهای مختلف مشخصه، نه میتونیم حدس بزنیم نتایج چیاست. برای مثال ممکنه شما کسب‌وکارتون رو تو کشورهای زیادی توسعه داده باشید، که هر کدومشون قوانین و مقررات خودشون، تعرفه‌های خودشون و ارزش‌های فرهنگی خاص خودشون رو دارند. اینجا با Unknown unknownهامون روبرو هستیم. [این عبارت (ندانسته‌های ناشناخته) رو رامسفلد راجع بهش حرف زده. یه مدل ماتریسی هست در رابطه با درک ما از دانسته‌ها و ندانسته‌هامون که میتونه دید خوبی از ابعاد وجودی ما بده، پیشنهاد میکنم مقاله آنالیکا رو تو ویرگول در این باره بخونید.]

حالا که بحث تحلیل محیط شد، به نظرم بد نیست که یه نگاهی هم به مدلی که سیدحسین جلالی تو کتاب استراتژی رسیدن به استراتژی برای تحلیل محیط ارائه می‌کنه داشته باشیم.

تحلیل محیط بر اساس کتاب استراتژی رسیدن به استراتژی - سید حسین جلالی - انتشارات آریاناقلم
تحلیل محیط بر اساس کتاب استراتژی رسیدن به استراتژی - سید حسین جلالی - انتشارات آریاناقلم


طبق این مدل ترکیبی از پیشبینی‌ناپذیری (مخالف پیشبینی‌پذیری) و انعطاف‌پذیری در محیط مد نظر قرار داده میشه و رویکرد مربوط به اتخاذ استراتژی تعیین میشه. توی این کتاب میگه تو شرایطی که پیشبینی‌ناپذیری محیط بالاست (محیط پیشبینی‌پذیر نیست) و ضمنا انعظاف‌پذیری کم هست، رویکردهای انطباقی (adaptive) تو بحث استراتژی اتخاذ میشه که در مجموع اونچه که از چابکی الآن داره تعریف میشه رو به این حوزه مرتبط میکنه. اما به نظر نگارنده‌ی این مقاله، چابکی یک مایندست هست، مثل یک عینکی که مدام روی چشم ما هست و از دریچه‌ی اون به دنیای پیرامون نگاه میکنیم. به خصوص الآن که داریم تجربه‌ی زیسته در هزاره‌ی سوم رو درک میکنیم. ممکنه بیزنس ما جوری باشه که دنیای VUCA رو اصلا تجربه نکنیم (یه پایداری خیلی مفصلی توی محیط باشه :)) )، یا اگه تحلیل محیط کنیم بر اساس مدلی که توی کتاب استراتژی رسیدن به استراتژی گفته شده، همیشه شرایط بیزنسمون کلاسیک باشه. اما کجا ما برنده‌ی این بازی میشیم؟ جایی که بتونیم از دریچه‌ی چابکی، با مایندست چابکی، به دنیای پیرامون نگاه کنیم و محیطمون رو ببینیم. اینجوری میتونیم پایداری (Sustainability) خودمون و کسب‌و‌کارمون رو تا حد زیادی تضمین کنیم.

استراتژیچابکی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید