متن خام زیر تمرینی بود برای آزادنویسی روزانه و سازماندهی ذهن : هر روز فیلمی در ذهن ما در بیداری و خواب در حال پخش هست و جریان سیال ذهن در سفر روزانه هزاران فکر و خیال و احساس های رنگارنگ را از خودش ساطح می کند که برخی از آنها نمود خارجی دارند و برخی دیگر در درون تلنبار می شوند یا در بخش ناخودگاه در پس زمینه ذهن در زیر جریان عمیق ترین بخش رودخانه ذهن ما در تکاپوست که عمدتا از دسترس ما خارج هست مگر اینکه آرامشی حاکم باشد تا در سکوت ذهن بخشی از آنها را درک یا دریابیم. از مشاهدات و رویدادهای بیرونی هم فیلمی دیگری در دورن ما پخش می گردد و در برجسته کردن شناخت ها و کسب آگاهی ها از جهان هر روز بازپخش می شوند.هم درک لایه های بخش ناخودآگاهی ما هم درک کنش و واکنش های بیرونی هر دو به هوشیاری و حضور داشتن تام و تمام ما در لحظه بستگی دارند و گرنه هیچ درک عمیقی از این همه شارش آگاهی ، داده ها و ارتعاشات برای ما حاصل نخواهد آمد.
در دسته بندی جریان سیال روزانه ذهن ما چیزهای زیادی اتفاق می افتند که ثبت تمام آنها با جزئیات کاری است کارستان چه در دیالوگ ها و مونولوگ های درونی ما با خودمان و یا در غیاب دیگران و چه در دیالوگ و بده بستان های ما با دیگران و جهان خارج. این دسته بندی ها را می توان از بخش خودآگاه ذهنمان و نیز بخش ناخودآگاه ذهن مان و حتی رسوبات تجربیات دروان کودکی ما می توانیم بیرون بکشیم.بخصوص اینکه رسوبات دوران کودکی مان را در مواجه روزانه ما با رویدادها و موقعیت های تجربه شده می توان با جزئیات بیشتر روانکاوی کرد حالا این روانکاوی می تواند رنج ها ، ناهنجاری ها و تروما ها و روان نژدی و روان پریشی و اضطراب ها و خلاء ها ، کاستی ها و عقده ها و شرم ها...و ده ها موارد و مشکلات روانی ما باشند که بعلت درمان نشدن در زیر کوه یخی ناخودآگاه ما چشمک می زنند و هر روز از جعبه جادویی ذهن ما رژه می روند و روان می سایند و گاهی بر دیگران تحمیل می شوند و باعث عذاب آنها و دلخوری هایشان از ما و در آخر روز انرژی درونی ما را می مکند و خروجی مفیدی از ما به عالم بیرون ساطح نمی شود.
این دسته بندی تمام آروزها و امیال و توانایی های کشف نشده سرزمین وجود ما و احساس های تجربه نشده ، زندگی های نازیسته و تجربیات امتحان نشده و محک نزده شده و ترس و تمایلات متعدد بی در و پیکر و نامنظم ذهن ما که هر آن گرد و غبار سنگینی بر روی آنها می نشیند و گاهی در لحظاتی رعد و برق آن در موقعیت ها طوفانی و خاص در ذهن ما برای ثانیه ای می جهند و می خواهیم انقلاب درونی برای به بار نشتن آن با عصیان علیه خویش بپا کنیم و در مونولوگ درونی می گوییم حتما باید این دفعه بزنم به دل دریا و ممکن هست کاری در ذهن مان چیده باشیم ولی بعد از مدتی طوفان این جرقه هم فروکش می کند انگار که نبود و جای آن را پس از گذشت دقایقی یا ساعتی فکر و ایده های بی سر و ته دیگری می گیرند. و در مواردی هم پیش میاید که برخی از این ایده های بی پایان زاییده از ذهن را دنبال می کنیم ولی بخاطر درد ناشی از خروج از حاشیه امن به ما این اجازه را نمی دهند آن را تقویت نماییم و بپرورانیم و در خط سیر زمانی معقول آنر دنبال کنیم و ضعف های خویش را با آموزش های کاربردی به سرانجام برسانیم و با سرمایه گذاری ذهنی، جسمی و مالی آن را دنبال کنیم تا میوه هایش را در آینده بچینیم. ولی حواس پرتی های عصر دیجیتال هم بر شدت صدها پروژه نیمه تمام و نیازموده افزوده است و متاسفانه مغز ما به ترشح دوپامین برای خوشی های لحظه ای معتاد شده است.مثل سرکشیدن نیکویتن ، الکل و پورنوگرافی.
در دسته بندی دیگری روتین های روزانه ای که می خواهیم بدان پایبند باشیم و به اجرا بگذاریم مثل نیایش صبحگاهی،آیین شکرگزاری،مسواک زدن، مدیتیشن و یوگا ، شعر خوانی و مطالعه و پیاده روی، گوش دادن به پادکست و موسیقی،دیدن فیلم های مفهومی، آفتاب گرفتن،طبیعت گردی و گوش دادن به صدای صبیعت، نویسندگی، سم زدایی از شبکه های اجتماعی، هم صحبتی با دوستان و افراد با ارتعاشات مثبت ، کمک به دیگران و همدردی و شفقت با نیازمندان و فقرا و رنج کشیدگان ، دوش آب سرد و نوشیدن منظم آب و اختصاص دادن پانزده یا سی دقیقه برای تفکر و تامل روزانه بدور از حواس پرتی ها زندگی مدرن.اینها بخشی از روتین های است که در این فیلم روزانه ذهن ما جای می گیرند و نیرو محرکه سایر فعالیت های مایند.
در دسته بندی دیگری ورودی و خروجی های حواس پنجگانه و طیف احساسات ما با شدت و ضعف هر کدام از آنها و پیشی گرفتن هریک از آنها بر دیگری می تواند در مشاهدات و فیلمبردای روزانه ما مورد مداقه و بررسی قرار گیرد اینکه چقدر اینها داده ها و دریافت های بیرونی را فیلتر و یا اجازه ورود می دهند و در معدل نهایی روزانه چقدر این حواس پنجگانه ما در رشد و بالندگی و درمان ما آنالیز می شوند و چقدر موارد غیر ضروری را نادیده گرفته اند و خلاصه اینکه در حضور در لحظه نقش شاهد بودن تمام عیار را ایفا نموده اند.
در دست بندی دیگر می توان کاوید که جهان بینی ها، و تفکرات و ایده ها و مدل های ذهنی و اندیشه های کد گذاری شده قبلی ما در ماه ها و سال قبل چقدر در مقایسه با دیروز رشد و افق گشایی هایی جدیدی را دامن زده است و این تفکر و اندیشه چقدر در سوداگری با جهان پیرامون ما بالاتر رفته یا عمق یافته و زواید متکثر و غیرضروری را هرس کرده است. این از مواردی هست که بخش تعیین کننده قابل رشد و سازنده هر انسانی می باشد که ذره بین اندیشه هر روز باید پرتوهای خویش را بر آن تمرکز نماید و با جدیت تام وتمام بخصوص با مطالعه وتدبر آن را بپروراند و این پروراندن توام با برون ریزی و نگارش و ثبت آموخته با عینک تفکر نقاد و سنجشگرانه اندیشی میسر نماید.در این سفر اندیشه در مزر باریک بین عقل و شهود، علم و شبه علم، فلسفه و عرفان در دالان و تالارهای مربوطه می توان هر روز ورود و خروج کرد و فیلمشان را در ذهن پخش و متناسب با موقعیت و شرایط لحظه به زیستن روشنگرانه تن داد.
در دست بندی فیلم روزانه ذهن و روان و جسم ما زیستن با تنهایی خویش می باشد که آنرا مثل دوستی به رسمیت بشناسیم و با او با مهربانی رفتار کنیم و به او مثل گلی که ممکن است پژمرده شود توجه کنیم و غذای جسمی و روحی سالمی برایش تهیه کنیم چون هر دو این ها برای زیست جهان ما حیاتی می باشند تا این روح در مرکب جسم ما را به سرمنزل مقصود برساند. هر روز صبح خود را در آیینه ببینم و بفهمیم که ما در جریان سیال لحظه حضور داریم و بگوییم که می خواهم شما را امروز با ملایمت و نهایت انسانیت میهمان خویش کنم و تو را نیازارم و از تو در مسیر درست استفاده کنم چون در تو میلیاردها ذرات هوشمند و با شعور هستی جریان دارند و من این ذرات را نباید بیهوده با خودم حمل کنم و کلیت وجودی اش را در پایان روز راضی به خواب ببرم و در مسابقه کمالگرایی و تجارت موفقیت مدرنیسم او را در زیر دست و پا له نکنم.
در دسته بندی دیگری ارتباط من با منبع و منشا و اصل و اساس هستی و نحوه ارتباط عمیق و عاشقانه من با او می باشد که با هزاران جلوه خود را به ما می نماید و از شدت ظهور در ظاهر و کنه هستی و در عمق وجود من پنهان هست. این بخش از دست بندی فیلم روزانه ما تعیین کننده ترین بخش معنای زیستن من در این جهان می باشد و بدون توجه به آن به بخش ناخودآگاه و عمیق لایه وجودی و هوشمندی هستی رشد نایافته خواهد ماند و صرفا بخش خودآگاه ما عرض اندام خواهد کرد و از روانکاوی تاریخی و عمیق خویش ناتوان خواهیم ماند. این عشق حقیقی بر قوام و پربار شدن عشق مجازی و زمینی هم با قدرت هر چه تمامتر تاثیر گذار خواهد بود و گرنه این عشق مجازی هم خام و ناپخته و پژمرده خواهد ماند.
در دسته بندی دیگری ما اندیشمندان و انسانهای خردمند و فرزانه ای که چراغ راه سایر انسانها بودند در فیلم روزانه می توان آنها را پخش کرد و مثل آنها راه خرد و فزرانگی که راه غایی هر مسافر زمینی می باشد در پیش گرفت برای رسیدن به سطحی از آرامش و خرسندی که در آن حرص و طمع و حسد و دروغ و ریا و خودخواهی کمرنگ تر می شود و با هیولای درون و بخش تاریک وجود ما که با آن پنچه در انداخیتم و موجودیت او را به رسمیت می شناسیم و از او فرار نکردیم و با جزئیات تمام او را از زاویه های مختلف دیدیم و نترسیدیم تا بلکه او را در حد توان خویش مهار و رام کردیم و آرامش به معنی واقعی در روح و روان ما مستولی گشته آن وقت می توان گفت به خردمندی به مفهوم واقعی نزدیک شدیم.در این سفر معنوی است که در فیلم ذهنی روزانه بر آن هماره واقف می شویم.
در فیلم ذهنی روزانه واژه های و استعاره های و صور خیالی و مدل های ذهنی که در ذهن ما رژه می روند و یا در کتاب ها و داده ها و تصاویر و در هم تنیدگی کوانتومی جرقه می زنند می توان بر آنها قلاب ماهیگیری خویش را انداخت و در مسیر اندیشه و تدبیر و برون ریزی های درونی در قالب نوشتن و تولیدات روزانه از آنها بهره برد.دایره واژه گانی روزانه ما نشانگر وسعت تفکر ماست.واژه گان جدید آجر تفکر و سقف اندیشه و ذهن ما را تشکیل می دهند و نیز در این نوشته خام که در چهل دقیقه نگاشته شده.
این دسته بندی ها پایانی ندارد اگر از دید یک روانشناسی مثل یونگ یا روانشناسان اگزیستانسیال مثل اروین یالوم و یا عارف صوفی مسلک مثل مولانا بدان نظر افکنی یا از دید فیلسوفان غربی و رواقیان یا از دید فزرانگان شرقی مثل بودا و کنفسیوس و مراقبه گران هندی مثل اوشو ، یوگانانندا و یا از دید خردمندان چینی و تبتی یا از دید نویسندگان داستانی و فیلم سازان متعدد دیگری و یا رمان نویسان چندین جلدی مثل مارسل پروست که در رمان در جستجوی زمان از دست رفته احساسات بی پایایانی را در 9 جلد در نوردیده نگاه بیندازی، زاویه دید لنز این فیلم تمامی ندارد بر این فیلم ذهنی روزانه سوژه(من) و ابژه(جهان) می توان از زوایای مختلفی پرتو افکنی کرد و خروجی های بیشتری از آن بیرون کشید بستگی دارد کدام یک از این دسته بندی فیلسوفان، روانشناسان، الهی دانان،عارفان و نویسندگان و شاعران با منظرگاه درونی روزانه شما سازگار و مرتبط و کوک باشند.این راه پایانی ندارد...
پی نوشت: این یک نوشته خام بود با سبک آزاد نویسی قطعا دارای نواقص و ایراداتی در سبک و سیاق و محتوا می باشد.ذهن ما ماشین داستان سازی است در بیداری و حتی در خواب.انسان با داستان نفس می کشد این نوشته هم یک داستان پردازی از برش عرض زندگی روزانه است.
لینک نوشته مشابه: طیف احساسات ما
روزنوشت ها: آزاد نویسی- پایان سال 1402