آنچه در ادامه میخوانید، ترجمه کامل مقالهای کلیدی از وبسایت Harvard Business Review با عنوان “How to Lead When Things Feel Increasingly Out of Control” است. این مقاله به قلم اریک سولومون (Eric Solomon) و آنوپ سریواستاوا (Anup Srivastava) در تاریخ ۲۱ نوامبر ۲۰۲۳ منتشر شده و راهکارهایی عملی برای رهبران در مواجهه با عدم قطعیت فزاینده دنیای امروز ارائه میدهد.

برای مدتی طولانی، رهبری در شرایط عدم قطعیت، مانند دویدن یک ماراتن در یک روز آفتابی بود: مسیری طولانی و پر از فراز و نشیب، اما با خط پایانی مشخص. چالشها قابل پیشبینی بودند و با برنامهریزی دقیق، سرعت مناسب و استقامت میشد بر آنها غلبه کرد. اما امروز بیشتر شبیه به دویدن با سرعت در مه است، در حالی که مسیر زیر پایتان جابجا میشود. چشمانداز آینده مبهم است، جهت نامشخص، و حس دائمی اضطرار وجود دارد.
در این محیط جدید، ترس به یک نیروی مخرب در سازمانها تبدیل شده است که توانایی رهبران برای هدایت تیمهایشان را تضعیف میکند. این ترس تنها یک واکنش احساسی نیست؛ بلکه یک پدیده استراتژیک است که اولویتها را تغییر میدهد، قضاوت را مختل میکند و نوآوری را از بین میبرد. رهبران به جای الهام بخشیدن به تیمهایشان برای حرکت به جلو، خود را در حال آرام کردن اعصاب آنها و تلاش برای حفظ وضعیت موجود مییابند.
ما به عنوان محقق و مشاور، این پویایی را در شرکتهای مختلف در سراسر جهان مشاهده کردهایم. ما دریافتهایم که ترس امروز از سه منبع اصلی نشأت میگیرد که محیط کسبوکار مدرن را تعریف میکنند: نوسانات سیاستگذاری، دنیای اشباعشده از هوش مصنوعی، و تجزیه ژئوپلیتیکی.
این نیروها آنقدر فراگیر و قدرتمند هستند که بسیاری از رهبران را به سمت سه الگوی رفتاری مخرب سوق میدهند: به تعویق انداختن تصمیمات، کنترل بیش از حد، و انحراف روایت. خبر خوب این است که راهی برای خروج از این چرخه وجود دارد. رهبران میتوانند با پیادهسازی پنج پاسخ عملی، ترس را به تمرکز تبدیل کرده و تیمهای خود را با اطمینان در این دوران پرآشوب هدایت کنند.
۱. نوسانات سیاستگذاری (Policy Volatility)
در گذشته، رهبران کسبوکار میتوانستند بر روی یک محیط قانونی و نظارتی نسبتاً باثبات حساب کنند. اما امروز، تصمیمات سیاسی میتوانند یکشبه کل استراتژیهای شرکتی را زیر و رو کنند. تغییرات ناگهانی در تعرفهها، قوانین مهاجرت، مقررات زیستمحیطی و یارانهها، عدم قطعیتی عمیق ایجاد میکند. یک توییت یا یک فرمان اجرایی میتواند برنامههای استخدام، زنجیرههای تامین و رودمپهای محصول را که ماهها برایشان برنامهریزی شده بود، مختل کند. این نوسانات، برنامهریزی بلندمدت را تقریباً غیرممکن میسازد و رهبران را مجبور میکند تا دائماً در حالت واکنش به آخرین تحولات سیاسی باشند.
۲. دنیای اشباعشده از هوش مصنوعی (An AI-Saturated World)
هوش مصنوعی مولد (Generative AI) فقط یک فناوری جدید نیست؛ بلکه یک نیروی دگرگونکننده است که سوالات وجودی در مورد آینده “کار” را مطرح میکند. کارمندان در همه سطوح با این اضطراب دست و پنجه نرم میکنند که آیا نقش آنها توسط هوش مصنوعی “تقویت” خواهد شد یا به طور کامل “جایگزین” میشود. این ترس دائمی، یک لایه جدید از عدم امنیت شغلی را به محیط کار اضافه کرده است. رهبران باید نه تنها استراتژی هوش مصنوعی شرکت را مدیریت کنند، بلکه باید اضطراب و عدم اطمینان نیروی کار خود را نیز هدایت نمایند، در حالی که خودشان نیز ممکن است پاسخ همه سوالات را ندانند.
۳. تجزیه ژئوپلیتیکی (Geopolitical Fragmentation)
جهانیشدن، که زمانی یک نیروی یکپارچهکننده به نظر میرسید، در حال معکوس شدن است. جهان به سرعت در حال تجزیه شدن به بلوکهای اقتصادی و سیاسی رقیب است. موانع تجاری در حال افزایش هستند، تحریمها به یک ابزار رایج تبدیل شدهاند و زنجیرههای تامین جهانی در حال بازآرایی هستند. شرکتهایی که قبلاً میتوانستند به صورت یکپارچه در سراسر جهان فعالیت کنند، اکنون با چالش موقعیتیابی خود در این چشمانداز چندقطبی مواجهاند. این امر مستلزم اتخاذ تصمیمات دشوار در مورد محل سرمایهگذاری، منابع تامین و بازارهای هدف است که هر کدام پیامدهای استراتژیک بلندمدتی دارند.
وقتی این سه موتور ترس با هم ترکیب میشوند، یک محیط سمی از عدم قطعیت ایجاد میکنند که میتواند بهترین رهبران را نیز از مسیر خارج کند. ما سه الگوی رفتاری مخرب را شناسایی کردهایم که در این شرایط ظاهر میشوند:
۱. به تعویق انداختن تصمیمات (Decision Deferral)
در مواجهه با عدم قطعیت شدید، یک واکنش طبیعی، صبر کردن برای شفافیت بیشتر است. رهبران تصمیمات کلیدی در مورد سرمایهگذاریهای بزرگ، استخدامهای استراتژیک یا ورود به بازارهای جدید را به تعویق میاندازند، به این امید که “مه” کنار برود. مشکل این است که در محیط امروزی، شفافیت کامل هرگز فرا نمیرسد. این تعویق، منجر به فلج شدن سازمان میشود، فرصتها از دست میروند و رقبا پیشی میگیرند.
۲. کنترل بیش از حد (Over-indexing on Control)
ترس، تمایل به کنترل را افزایش میدهد. رهبرانی که احساس میکنند کنترل خود را بر محیط خارجی از دست دادهاند، سعی میکنند با کنترل بیش از حد محیط داخلی آن را جبران کنند. میکرومدیریت افزایش مییابد، چکلیستها جایگزین اصول راهنما میشوند و پیروی از دستورات بر کنجکاوی و استقلال عمل ارجحیت پیدا میکند. این رویکرد، نوآوری را خفه میکند، روحیه تیم را از بین میبرد و توانایی سازمان برای انطباق سریع با تغییرات را کاهش میدهد.
۳. انحراف روایت (Narrative Drift)
رهبری مؤثر مستلزم یک روایت قانعکننده و یک “ستاره شمالی” باثبات است که تیم را در یک جهت مشترک همسو نگه دارد. وقتی رهبران تحت تأثیر ترس قرار میگیرند، این روایت شروع به انحراف میکند. پیامها متناقض میشوند، اولویتها مدام تغییر میکنند و چشمانداز بلندمدت در هیاهوی بحرانهای روزمره گم میشود. در غیاب یک روایت منسجم، تیمها شروع به بهینهسازی برای اهداف محدود واحد خود میکنند و سازمان به مجموعهای “شلوغ اما بیهدف” تبدیل میشود.
برای خروج از این چرخه مخرب، رهبران باید از واکنشهای مبتنی بر ترس فاصله گرفته و به سمت ساختن سیستمهایی حرکت کنند که عدم قطعیت را مدیریت میکنند. این پنج راهکار به شما کمک میکند تا ترس را به تمرکز تبدیل کنید:
۱. ساخت یک سیستم هوشسیاستی (Build a Policy Intelligence System)
به جای اینکه در معرض شایعات و تیترهای خبری هیجانی باشید، یک فرآیند ساختاریافته برای درک محیط سیاسی ایجاد کنید. یک تیم کوچک و چندوظیفهای (cross-functional) از بخشهای حقوقی، مالی و استراتژی تشکیل دهید تا سیگنالهای معتبر را از نویزهای رسانهای جدا کنند. وظیفه این تیم، تحلیل روندهای سیاستگذاری، سناریوسازی برای نتایج احتمالی و ارائه توصیههای عملی به رهبری است. این سیستم به شما اجازه میدهد تا به جای واکنش منفعلانه، پاسخی فعال و آگاهانه به تغییرات داشته باشید.
۲. استفاده از گزینههای حقیقی به جای شرطبندیهای باینری (Use Real Options, Not Binary Bets)
در یک محیط نامشخص، شرطبندیهای بزرگ و غیرقابل بازگشت میتواند فاجعهبار باشد. به جای آن، از رویکرد “گزینههای حقیقی” استفاده کنید که از دنیای مالی وام گرفته شده است. سرمایهگذاریهای خود را به مراحل کوچکتر تقسیم کنید. با یک پروژه آزمایشی (پایلوت) یا یک محصول حداقلی قابل عرضه (MVP) شروع کنید. این به شما “گزینه” میدهد که بر اساس یادگیریهای اولیه، سرمایهگذاری را افزایش دهید، مسیر را تغییر دهید یا به طور کامل از آن خارج شوید—همه اینها قبل از اینکه منابع قابل توجهی را متعهد کرده باشید. این رویکرد، ریسک را کاهش داده و انعطافپذیری استراتژیک را افزایش میدهد.
۳. ایجاد یک سند ساده و واضح عملیاتی هوش مصنوعی (Create an AI Operating Doctrine)
ترس کارکنان از هوش مصنوعی را با ایجاد شفافیت مدیریت کنید. یک سند ساده و واضح ایجاد کنید که رویکرد شرکت شما به هوش مصنوعی را مشخص میکند. این سند باید به سوالات کلیدی پاسخ دهد:
در چه بخشهایی از هوش مصنوعی برای تقویت تواناییهای کارکنان استفاده خواهیم کرد؟
چه وظایفی ممکن است در آینده خودکار شوند؟
اصول اخلاقی و حریم خصوصی ما در استفاده از هوش مصنوعی چیست؟
ارائه این “گاردریلها”، اضطراب را کاهش میدهد و به تیمها اجازه میدهد تا با اطمینان و به صورت ایمن با هوش مصنوعی آزمایش کنند.
۴. محافظت از زمان چشمانداز رهبری (Protect Leadership Vision Time)
بزرگترین قربانی بحرانهای روزمره، زمان لازم برای تفکر استراتژیک است. اگر تقویم شما پر از جلسات واکنشی و آتشنشانی باشد، هرگز فرصتی برای طراحی آینده نخواهید داشت. به طور سیستماتیک، زمانهایی را در تقویم خود برای “زمان چشمانداز” مسدود کنید. این زمانها غیرقابل مذاکره هستند و به تفکر عمیق در مورد روندهای بلندمدت، بازنگری استراتژی و پرورش روایت اصلی سازمان اختصاص دارند. به یاد داشته باشید: طراحی آینده یک فعالیت فوق برنامه نیست، بلکه بخش اصلی کار یک رهبر است.
۵. تقویت تابآوری ژئوپلیتیکی و زنجیره تامین (Strengthen Geopolitical and Supply-Chain Resilience)
شکنندگی زنجیره تامین یک ریسک بزرگ در دنیای تجزیهشده امروزی است. برای مقابله با این موضوع، تابآوری را به یک اولویت استراتژیک تبدیل کنید. این کار فراتر از کاهش هزینه است و شامل ایجاد “افزونگی هوشمندانه” (smart redundancy) در زنجیره تامین میشود. تامینکنندگان خود را متنوع کنید، وابستگی به یک منطقه جغرافیایی واحد را کاهش دهید و با برگزاری “بازیهای جنگی” (war games)، تیم خود را برای شبیهسازی بحرانهای احتمالی (مانند تحریمهای ناگهانی یا اختلال در حملونقل) آماده کنید.
رهبری در دنیای امروز نیازمند یک تغییر ذهنیت اساسی است. به جای تلاش برای پیشبینی یا کنترل آیندهای که ذاتاً غیرقابل کنترل است، رهبران مؤثر سیستمهایی میسازند که به سازمان اجازه میدهد تا در میان عدم قطعیت شکوفا شود. با تبدیل ترس به تمرکز، میتوانید تیم خود را با اطمینان از میان “مه” عبور داده و آنها را به سمت فرصتهایی که در آن سوی آشوب نهفته است، هدایت کنید.