تا حالا شده خودت رو در حال مرور هزارباره گذشته پیدا کنی؟
یا غرق نگرانی برای آیندهای که حتی هنوز نیومده؟ مخصوصا این روزها که شاهد فعال شدن مکانیزهای مختلفی روی زندگیمون هستیم.
و بعد یکهو بفهمی که همین «اکنون» رو اصلاً ندیدی؟
Eckhart Tolle در کتاب The Power Of Now این رو «توهم زمان» مینامه.
واقعیتی که باعث میشه زندگی واقعی — همون که همین الان در جریان هست — از دستمون لیز بخوره.
ذهن ما هر لحظه مشغوله: قضاوت میکنه، مقایسه میکنه، تحلیل میکنه.
ولی یک حقیقت ساده وجود داره: تو ذهنت نیستی. ذهن فقط یک ابزار هست؛ مثل یک چکش.
برای خدمت به تو ساخته شده، نه برای سلطه بر زندگیات. وقتی افسار رو به دستش میدی، اضطراب و استرس کنترل همهچیز رو میگیرن.

یک تمرین ساده اینه که یک قدم به عقب بری و افکارت رو ببینی، بدون اینکه قضاوتشون کنی یا بهشون واکنش نشون بدی.
انگار که نشستی توی یک سالن سینما و فیلم افکار خودت رو تماشا میکنی. فیلمی که تو فقط بینندهشی، نه بازیگرش.
همین یک تغییر کوچک، شروع رهاییست.
ما همه یک «بدن درد» در درونمان داریم — انبوه احساسات حلنشده که از گذشته با ما اومده.
این بدن درد از تنش و افکار منفی تغذیه میکنه.
راز رهایی از این درد چیه؟ بهش غذا نده.
وقتی "درد" سر برمیاره، بهش حمله نکن و سرکوبش نکن. فقط حضورش رو حس کن، بهش نفس بده.
مثل تاریکی که با روشن شدن چراغ محو میشه، درد هم زیر نور آگاهی تو ضعیف میشه.
۱. زمان ساعت — برای برنامهریزی و کارهای روزمره.
۲. زمان روانی — غرق شدن در داستانهای ذهنی درباره گذشته یا آینده.
زمان روانی خانهی همیشگی استرسه. اینجا باید از خودت بپرسی: «الان، واقعاً مشکل من چیه؟»
اگر جوابت «هیچی» بود، همین الان وارد آرامش لحظه شدی.
بیشتر رنجهای ما از جنگیدن با واقعیت میاد. "پذیرش" ضعف نیست؛ شفافیت هست.
وقتی دست از مقاومت برمیداری، انرژیات آزاد میشه. تا روی چیزهایی تمرکز کنی که واقعاً میشه تغییر داد.
پرسیدن سؤال: «فکر بعدی من چه خواهد بود؟» این مکث کوچک، دریچهای به حضور در اکنون باز میکند.
گوش دادن به افکار بدون اطاعت کورکورانه: مانند شنیدن حرف یک معلم سختگیر که لزوماً همه حرفهایش درست نیست.
آرامش، شادی و آزادی در آیندهای نامعلوم پنهان نیستند. آنها همینجا هستند، در همین دم. همانطور که Eckhart Tolle میگوید: «بر لحظه مسلط شو، تا بر زندگی مسلط شوی.»