شایان
شایان
خواندن ۳ دقیقه·۳ ماه پیش

فصل 5 غرغرو ها

خب با نام و یاد خدا فصل 5 روهم شروع میکنیم این فصل رو میخوام تقدیم اون کسایی غرغر میکنن کنیم)=

غرغروها خیلی آدم های رو اعصابی هستن (یعنی وقتی میخوای مطلب جالب یا خبر بدی رو از خودت بگی ...تا نگفتی شروع میکنن پشت سرت حرف زدن)واقعا موندم چراااااا)=واقعا خیلیییی رو مخه این غرغر ها..

ما چند نوع غرغر داریم=نوع1=غرغر ساده عبارت است از>حرف های حوصله سربر-گرفتن نقطه ضعف آدم-و در نهایت (ببینیم اینقدر صحبت کردیم بدردت خورد یانه؟)..)= اخه چرااااا


*واقعا موندم چرا تو زندگی آدم باید همش یا گاهی وقت ها نصیحت یا حرف یا غرغر کردن های دیگران رو گوش بده* من خودم اصلا حوصله این غرغر را ندارم و اکر هم کسی بخواد نصحیت کنه تو دلم میگم =خب ای مرد مومن این همه دعا کردی بس نیست بخدا هرکی جای من باشه یک اقدامی انجام میده ولی خب...من بچه صبوری هستم)= فرشته وحی=(مطمعنی که صبوری اخه میبینم وقتی اعصابت از یک چیزی خورده یک کاری میکنی که فرشته های اسمان میگن جنگ جهانی سوم داره شروع میشه بریم پناه بگیریم)=

خب حالا بریم برای نوع دوم

نوع 2=نصیحت یا حرف های چرت و پرت در 1ساعت یا 3 ساعت)=

این نصیحته خیلی اعصاب خورد کنیه!

مطمعنم شمایی که این کتاب رو داری میخونی این اتفاق برات پیش اومده باشه (اگر پیش نیومده یعنی خیلی بچه خر خون و برای بچه های سر کلاس از نظر بعضی ها *گاگولی*(=

ببخشید البته این رو بهت میگم چون بر اساس واقعیته!!

اگر نمدونستی بدون که بچه زرنگ ها توی کلاس یا همیشه تنها هستن و مثل اسکل ها رفتارمیکنن یا همیشه دنبال یک بهونن تا رو لج دیگران یا خود خود شمااااا برنن)=*من تجربه اش رو از یک دانش اموز زرنگ در کلاسمون داشتم*

خلاصه اینم گفتم که بدونی که( اگر ندونی نصف عمرت بر فناست البته شاید نصف عمرت بر چیز های دیگه ای هم بر فنا باشه ولی فعلا برای این موضوع بر فناست)

خب دیگه من میرم استراحت کنم ....

**فکر نکنی من یک رباتم که 24 ساعته بشینم برات هی چیز میز بنویسم من هم مثل خودت یک آدم باعقل و خوب هستم(=

(حالا نمیخواد از خودت تعریف کنی بد بخت)(=

(نزن تو حالم)=

خب من اومدم البته بعد از یک ماه.......

حالا چرا بعد از یک ماه؟؟؟...دلیل ساده ای دارد ...چون(امتحان داشتم)=)حالا گرفتی..

خب امروز میخوام از سر جلسه امتحان که بودم صحبت کنم....(ای خدا باز نصیحت ها شروع شد حوصله خوندن نصیحت ندارم موضوع رو عوض کن)=

خب امروز که سر جلسه امتحان بودم با خودم گفتم چرا اموزش پرورش اینقدر باید امتحان هارو سخت بگیره که از اونور بچه ها ثبت نام نشن؟؟؟ یعنی خوب چی اخه.....(یکی از اون ثبت نام نشدنی ها خودتی میدونستی)؟...من؟؟؟بله تو

راستی (تویی که این کتاب رو داری میخونی فکر نکنی با تو ام با نویسنده کتابم خوشگلکم)

بچه ها حرف هایی که داخل پرانتز میزارم رو دقت کنین که بعد نگین چرا این حرف بد رو به من میزنی من مثلا دارم باخودم صحبت میکنم پسسس فکر نکنین که با شمام نه با باطن خودم دارم صحبت میکنم ولی اون هایی که بیرون پرانتز نوشتم مال شماست.....الهی که فهمیده باشین دختر ها و پسر های نوجوان..

اگر میشد که اموزش پرورش کمی به سوال های ما بچه ها گوش میکرد الان س جلسه امتحان اینقدر استرس تو تن بچه های دبستان دبیرستان راهنمایی و نظری و هنرستان نبود..

جنگ جهانیغرغرپدرمادرخاطرات
هر هفته داستان زندگی من از کلاس نهم تا12 منتشر میشود
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید