الف.کاف·۲ سال پیشخوابلای چشمانش را باز کرد اما هیچ ندید.ترسید و چشمانش را محکم بست .از پشت پلک هایش ، سرزمینی سبز یافت ،با چلچراغ هایی از از ستاره ها و کیک هایی…
الف.کاف·۲ سال پیشبرای دیگران و تلاشی بی هودهنوشتن من فقط برای شما خواننده ی عزیزه که به من قدرت مرئی شدن رو می دی
الف.کاف·۲ سال پیشآدم بزرگ ها و مخلفاتدر زندگی هیچ وقت دلم نمیخواست بشم آدم بزرگا اما دیدم زندگی چاره برام نذاشته!!