ویرگول
ورودثبت نام
Goli
Goli
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

لب مرز

دیدین یه روزایی دیگه واقعا میزنیم به سیم آخر و میگیم هرچی شد بشه،

کاش همون موقع یه نفرو داشتیم بهمون میگفت الان حالمون خوب نیست که بخوایم تصمیم بگیریم.

دیدین بعضی وقتا مثلا یه کاری رو تا اواسط انجام میدید، مثل چیدن دومینو ولی چندتا دونه از مهره ها می افتند و شما از اعصبانیت بقیه مهره هارو هم خراب میکنید.

این عصبانیتای بی موقعمون، نه چیزی رو درست و نه چیزی رو رفع میکنه تازه

همه ی دومینو هاتو باید از اول بچینی؛)

استرس مثل همون بزرگنمایی کردن یه مسئله داخل یه جامعه است. بدن خودتون رو یه کشور در نظر بگیرید که هول و ولای بی ابی به جونش افتاده در صورتی که هنوز بارون میباره!

فقط نمیدونه چه زمانی که با صبر و تحمل حل میشه و لازمه فقط نقاط مثبتو ببینیم.

امشب که دارم اینارو مینویسم، مهمترین روز زندگیم که نه ولی فردا، یکی از مهم ترین رویداد های جهان منه

نمیدونم قراره چی بشه

و از این نمیدونم ها خوشم میاد:)

استرساعصبانیتانگیزشیخاطراتدلنوشته
ما میریم فقط میمونه قصمون:))
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید