🍂𝕬𝖚𝖙𝖚𝖒𝖓 𝕲𝖎𝖗𝖑🍂درصاحبان قلب های صورتی·۱۷ روز پیشتَنفُسِ زندگیاندوه شعر نیست اندوه آدمی است که شعر می گوید
🍂𝕬𝖚𝖙𝖚𝖒𝖓 𝕲𝖎𝖗𝖑🍂درکاریزما·۱ ماه پیششهری در مغز مننامه ای به هر آن کس که بخواند... کمی بالاتر از میدان قلبم، پس از چهار راه حلق، پشت دروازهٔ جمجمه، شهری در سرم دارم که مغز نام دارد! راستش ر…
🍂𝕬𝖚𝖙𝖚𝖒𝖓 𝕲𝖎𝖗𝖑🍂·۲ ماه پیشبرسد به دست ماه...دستان گرمش را به هنگام نوازش شقیقه های سردم به یاد دارم. چین و چروک گوشه ی چشمانش را هنگامی که با مهربانی من می نگرید به یاد دارم. هنوز هم…
🍂𝕬𝖚𝖙𝖚𝖒𝖓 𝕲𝖎𝖗𝖑🍂·۲ ماه پیشحَریرِ خیالْیک خانه دوازده اتاق یازده در باز رو به منظره ای دلنوازیک در ولی بستهاز پشت آن چه می دانی؟هرگز نخواهی فهمیدنه تا آن هنگام که دستگیره اش را ب…
🍂𝕬𝖚𝖙𝖚𝖒𝖓 𝕲𝖎𝖗𝖑🍂·۲ ماه پیشزمزمهٔ عشق:)می سپارم خاطراتم را به دستانت نروشعله ی مهر تو را چیدم ز چشمانت نرواین دیاری را که تو آباد کردی نازنینبعد تو ویران شود جانم به قربانت نرو..…
🍂𝕬𝖚𝖙𝖚𝖒𝖓 𝕲𝖎𝖗𝖑🍂·۲ ماه پیشمن پری کوچکی را می شناسم...دختری بود زیباتر از مهتابجثه اش به اندازه یک انگشت، کوچکقلبش اما پر فروغ چون آفتابهمزاد پری ها بودسرشار عشق، سرشار آرزو بودجایگاهش زمین، ن…
🍂𝕬𝖚𝖙𝖚𝖒𝖓 𝕲𝖎𝖗𝖑🍂·۲ ماه پیشاگر به یاد می آوری...یادت می آید آن روز بهاری را؟هنگامی که با پاهای برهنه بر جامه ی سبز زمین می دویدیم؟من که یادم استهمان روز که بر دشتی به وسعت قلبم قدم زدیمیا…
🍂𝕬𝖚𝖙𝖚𝖒𝖓 𝕲𝖎𝖗𝖑🍂·۲ ماه پیشمرد تیره پوشهنوز هم آن چشمان نافذش را یادم است... یادش بخیر اون موقع ها جوون بودم. اینطوری نبود که هر کی از راه برسه بگه «چطوری پیرمرد؟!!» بعد هم یه مش…
🍂𝕬𝖚𝖙𝖚𝖒𝖓 𝕲𝖎𝖗𝖑🍂·۲ ماه پیششب پر ستارهستاره ی من...امشب می خواهم با تو از زیباترین خاطره ام بگویم. امشب یک کهکشان را به اتاق کوچکم دعوت کرده ام. و تو...ستاره من. تو هم به مهمان…