ویرگول
ورودثبت نام
شین
شین
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

"ویدیوی خداحافظی"

⚠️نخوانید. محتوایش جالب نیست.⚠️




یک ویدیوی خداحافظی اگر ضبط کنم،

سخنانِ ابتدایی‌ام با مادرم خواهد بود.

به او می‌گویم "مادرم میدانم که اذیت شدی، می‌دانم که در این دو سالِ آخرِ عمرم، از نگرانی ذوب شدی. می‌دانم که پس از رفتنم ناراحتی امان نخواهد داد. اما بدان که در آرامش خواهم بود. بیشترین جای قلبم در تمام طول عمرم برای تو بود، من تو را عاااشق."

با پدرم سخن گفتن برایم دشوار است، اما او نفر بعدی است. به او می‌گویم، راستش نمی‌دانم چه بگویم! فقط چند لحظه خطاب به پدرم به دوربین خیره خواهم شد. لطفا برویم سراغ نفر بعدی.

نفر بعدی، خواهرم است. "غینِ عزیزم، همیشه بخند. همیشه همین‌طور شیطان و شوخ، سربه سر همه بگذار بعد به‌خاطر حرص دادنِ دیگران قهقهه بزن. عزیزِ خواهر، وجودِ تو در میانِ ما سه آدمِ عبوس، نعمت بزرگی بود. دوستت دارم."


خب! حال نوبت می‌رسد به دوستان و اطرافیان.

اولین نفر دخترعمویم را انتخاب می‌کنم، "تجربه‌ها و سفرهای کوتاهِ نابی را که تو همراهم بودی هرگز از یاد نخواهم برد. تو یکی از معدود کسانی بودی که در کنارت پر حرف‌ترین ورژنِ شین نمایان می‌شد. لحظاتی "ناب" و دست‌نیافتنی را با هم تجربه کردیم. ممنونم از حضورت. بوص"


بگذارید مخاطبِ بعدیِ من، کسی باشد که تا آخرین لحظه‌ی عمرم فراموش نخواهم کرد که جملاتش یکی از سیاه‌ترین شب‌های زندگی‌ام را تبدیل به روزی پر نور کرد. به او خواهم گفت" شینِ من، (این شین، من نیستم‌ها...)، شینِ زیبای من، کاش می‌توانستم تو را در آغوش بگیرم سپس همه چیز را به پایان برسانم. بدان که من تو را همیشه عاشقم.بدان که همیشه در ذهنم بودی. بدان که رویِ زیبایت را از همین دوردست‌ها می‌بوسم. ماچِ پر تفِ لیزوزیم‌دارِ من بر نوکِ دماغت"


اکنون نوبت می‌رسد به مخاطبینم در صفحاتِ مجازی‌ِ متعلق به من. "از همه‌ی همه‌ی شما بچه‌ها بسیار بسیار ممنونم. تک تکِ شما که جملاتِ تاریک و سیاهِ مرا خواندید، با من مشارکت کردید، و هر زمان که با کلمات، دردم را زجه می‌زدم شما حضور داشتید و با جمله‌های لطیفتان آرامم می‌کردید. حضورِ شما در تاریک‌ترین نقطه‌ی تنهایی‌ام، پر رنگ‌ترین نور بود. ماچی پر از محبت بر گونه‌‌ی همه‌تان."


خب، فیلم آن‌چنان طولانی نخواهد بود. افرادِ کمی هستند که برایم مهم و ارزشمند بوده‌اند. هر چه بود و هر که بود همین تعداد بود. مخاطبِ دیگری نخواهم داشت. چرا که با همین تعدادِ اندک، "خودم" بوده‌ام...حرفِ زیادی برای عزیزانم نخواهم داشت. بیشتر نگاه‌های عمیق و لبخندی گاه تلخ و گاه از ته دل خواهد بود.



در آخر چند ثانیه خیره می‌مانم به دوربین. همه‌ی نظریه‌ها، عقاید و افکارم را مرور می‌کنم. تمامِ لحظات زندگیِ اغلب تاریکم را بازنگری می‌کنم. به یاد تمامِ لحظاتی که شادی از من گرفته شد، به یادِ تمامِ درد‌هایم، به یادِ تمامِ خنده‌های اندکم، اولین شاتِ مرگ‌ را می‌نوشم.

خیره به لنز دوربین،

آخرین لبخند،

خداحافظی،

و شین، تمام خواهد شد.



سکوت و سکون و آرامش را مخاطبینِ فیلم، پس از مرگم مشاهده خواهند کرد. مطمئنم با لبخند میمیرم تا لبخندِ خشک‌ شده روی لب‌هایم، دلِ آن‌ها را قرص، و قلبشان را آرام کند.



#شین

#نوشته_های_مغز_مریض_من

مرگشینسکوتسکونآرامش
•° Deep depression ● •° tel : @shiinsays ●
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید