Zahra.m·۲ ماه پیشدلنوشتهخیالم تخت نیست دلم قرص نیست مثل هر شب روی تخت دراز میکشم و نگاهم را به قرص کامل ماه میدوزم انگار ماه از روی تخت خیالیاش به من لبخند…
Zahra.m·۱ سال پیشمن و ماهدیشب کنار ماه نشستم و اندکی که حوصله اش را داشت از درد ها و شادیِ غم گفتم ماه، در چاله های روشن خاکستری خود اندکی چای برایم ریخت وقتی که چا…
Zahra.mدرسَکّو!·۱ سال پیشدلنوشتهاز وقتی یادم می آید همیشه قالی ها برایم جذاب بودند ،به گل هایشان که خیره میشدم ناگهان خودم را در میان باغی میدیدم که سقفش را گل های رز و شب…