ویرگول
ورودثبت نام
نویسنده|ویراستار|ناشر|سارا مرتضوی
نویسنده|ویراستار|ناشر|سارا مرتضوی
خواندن ۱ دقیقه·۷ ماه پیش

داستان کوتاه فداکاری مادر سر به مهر نوشته سارا مرتضوی

ابرهای سرخ، آسمان شب‌های سیاه‌ را خونین کرده است. این روزها تنها صدای گریه و ناله‌ی مردم شنیدم می‌شود. خانه‌ها ویران شده یا نیمه‌ویرانه‌ای باقیمانده است.

📷

خانه‌ی من هم مستثنی نیست! دیوارهایش ریخته و سقفی باقی نمانده است. از اجبار به خانه‌ی پدری کوچ کرده‌ام، خانه‌ای که در آن این روزها به روی هر جنگ‌زده‌ای باز است.

📷

خانه‌ی آن‌ها دو اتاق و یک سالن بزرگ دارد که پر شده از مردان غریبه‌ای که برای جای خواب به آنجا پناه آورده‌اند. هر یک از اتاق‌ها به یک خانواده‌ی جوان داده شده و من نیز امشب باید جایی برای خواب خود بیابم.




باز من نصفه شبی بیدار شدم و یه داستان کوتاه نوشتم

پی دی اف داستان که همراه عکس هست رو گذاشتم توی لینک پایین

نظر یادتون نره

https://uupload.ir/view/فداکاری_مادر_سربه_lk4y.pdf/


سارا مرتضویداستان کوتاهمادرجنگفداکاری
من یه کتابخون و ویراستار حرفه‌ایم که طی یک برنامه تنظیم‌شده کار می‌کنم:)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید