ویرگول
ورودثبت نام
منصور
منصورمشق های نوشتن را اینجا میگذارم
منصور
منصور
خواندن ۲ دقیقه·۳ ماه پیش

تولستوی در عصر اینستاگرام: نویسنده امروزی از تولستوی چه یاد بگیرد؟

توصیه متداول برای نویسنده شدن، خواندن آثار نویسندگان شاخص است. حتی بعضی‌ افراد معتقدند تنها راه نویسنده شدن خواندن آثار داستانی معتبر است. رضا امیرخانی از جمله این افراد است و معتقد است تولستوی پیامیر نویسندگان است و در فهرست صد کتابی که برای نویسنده شدن توصیه کرده دو کتاب جنگ و صلح و آناکارنینا از تولستوی را معرفی کرده است. اما وقتی آثار تولستوی را می‌خوانیم با توصیف‌های مفصل، و داستان‌هایی با شخصیت های متعدد روبرو می‌شویم. برای خوانندگان امروزی، این سبک قدیمی و کند به نظر می‌رسد. با توجه به اینکه ذائقه مخاطب امروزی تحت تاثیر رسانه های مختلف مثل سینما، تلویزیون و اینترنت تغیرر کرده است، این سوال پیش می‌آید که آیا تولستوی هنوز برای نویسندگان امروز مفید است؟ و اگر تولستوی امروز زنده بود، آیا به همان روش قبل می‌نوشت؟

در ادامه سعی می‌کنم به این سؤال پاسخ بدهم، و همچنین نشان دهم که چطور می‌توان تولستوی را با چشمِ یک نویسنده‌ی معاصر نه صرفاً با نگاه یک خواننده‌ی ادبیات کلاسیک خواند

تولستوی از توصیف و تحلیل روانی عمیق نمی‌ترسد؛ ذهن شخصیت‌ها را لایه‌لایه کالبدشکافی می‌کند. شاید اگر امروز زنده بود، جمله‌هایش کوتاه‌تر بود؛ شاید مونولوگ‌های درونی شخصیت‌ها را به دیالوگ و رفتار تبدیل می‌کرد؛ شاید فصل اول «آنا کارنینا» را با یک صحنه‌ی شوک‌آور شروع می‌کرد. اما او هنوز همان نویسنده‌ای بود که می‌خواست تضادهای درونی انسان را آشکار کند.

چرا هنوز باید تولستوی را بخوانیم،مخصوصاً اگر نویسنده هستیم؟

1. برای یادگیری شخصیت‌پردازی زنده و پیچیده. شخصیت‌های تولستوی خاکستری‌اند، زنده‌اند، با انگیزه‌های چندگانه. حتی شخصیت‌های فرعی‌اش، از خیلی شخصیت‌های اصلی در رمان‌های امروز عمیق‌ترند.

2. برای درک کشمکش‌های درونی. تولستوی نمی‌گوید آنا «غمگین» است؛ او نشان می‌دهد آنا چگونه درون واگن قطار نفسش می‌گیرد.

3. برای شناخت ساختار پنهان در داستان‌های به‌ظاهر پراکنده. رمان‌های تولستوی شاید پرشاخه به‌نظر برسند، اما ساختار درونی منسجمی دارند، از نقطه‌ی شروع تا اوج و پایان.

4. برای آموختن قدرت "جزئیات معنادار". در داستان‌های او، هر نگاه، هر جسم، هر رفتار کوچک می‌تواند حامل مفهوم یا پیش‌آگهی باشد. یاد می‌گیریم که چطور جزئیات را در خدمت درام بگیریم.

اما چطور تولستوی را بخوانیم که به درد امروز بخورد؟ خیلی از خواننده‌ها تولستوی را فقط می‌خوانند، اما نویسنده‌ها باید تحلیل کنند.

تمرین‌های پیشنهادی:

۱. بعد از هر صحنه بپرسید،اینجا چه کشمکش پنهانی در جریان است؟ اگر بخواهم این صحنه را با سلیقه امروزی بنویسم، دیالوگ‌ها و حرکات چه خواهند بود؟

۲. برای هر شخصیت «نقشه‌ی روانی» بکشید، او چه می‌خواهد؟ چه چیزی مانعش است؟ آیا در پایان داستان تغییر می‌کند یا شکست می‌خورد؟

۳. بخش‌های روایی را به صورت صحنه‌ای بازنویسی کنید. به‌جای اینکه ذهن لوین را تولستوی توصیف کرده، شما نشان بدهید که او چطور رفتار می‌کند، راه می‌رود، سکوت می‌کند، یا ناگهان فریاد می‌زند.

۴. هر فصل را مثل کارگاه داستان‌نویسی ببینید، چرا فصل اول با جمله‌ی «همه‌ی خانواده‌های خوشبخت...» شروع می‌شود؟ تولستوی چه گره‌ای را در همان ابتدا می‌اندازد که ما را وادار به ادامه‌دادن می‌کند؟

تولستوی فقط میراث نیست؛ منبع یادگیری‌ست. نویسنده‌ی امروزی باید بلد یاد بگیرد از آثار کلاسیک در قالب سبک و زبان معاصر داستان بسازد.

تولستوینویسندگیداستانرماننویسنده
۲۲
۶
منصور
منصور
مشق های نوشتن را اینجا میگذارم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید