وادی وهم·۲ روز پیشمرد عجیب متروسوارامروز هم مثل همیشه، روزم را با مترو شروع کردم. همان پیادهروی همیشگی، همان ساختمانهای تکراری و بیرنگورو، و همان ایستگاه مترویی که همیشه…
وادی وهم·۳ ماه پیشچرا از ریاضی متنفری؟امروز خواهرم برگه های امتحانی زمان دبیرستانم را نیاز داشت بنابراین کتاب ها و برگه های سالیان پیشم را از ته انباری بیرون آوردیم. خواهرم همان…
وادی وهم·۴ ماه پیشبهخوان، ورژن ایرانی گودریدزبهخوان، اپلیکیشنی که سال گذشته در نمایشگاه کتاب با آن آشنا شدم. ابتدا غرفهای خالی از کتاب، توجه ما را جلب کرد. نزدیکتر که شدیم، ما را با…
وادی وهم·۴ ماه پیشقدمگاهامروز بعد ۱۴ سال جایی رفتم که قرار بود خاطراتم را تجدید کنم. گمان میکردم همان حس و حال را تجربه کنم که در دوران کودکی از سر گذراندم اما اشت…
وادی وهم·۴ ماه پیشجامعهی متروسواراناز دانشگاه داشتم به خانه برمیگشتم که در مترو خط ۶ یک جر و بحثی شد بین خانم چادری و یک خانمی که پسرش را وارد واگن خانم ها کرده بود.پسرش هیک…
وادی وهم·۴ ماه پیشبه قبور نگاه نکنبرعکس خیلی از آدم ها وقتی میرم قبرستون احساس بد و ترسناکی ندارم اتفاقا از اینکه اسم آدم هایی که هرکدوم سرگذشت خودشون رو داشتن و تاریخ تولد…
وادی وهم·۴ ماه پیشنامرئیمن آدم نامرئی ای هستم. نه مادرزادی اینطور نبودم، هرچقدر که بزرگتر میشدم کمرنگ تر شدم تا روزی رسید که رفتم جلوی آینه دیدم هرچی میگردم خودم…
وادی وهم·۴ ماه پیشافراد خاک خوردهموبایلم وقتی پیام ناخواندهای ندارم، مرا میکشاند به سمت گفتوگوهای قدیمی، پایین لیست.همانها که سالها پیش پر رفتوآمد بودند و حالا در سکو…