لیانا محبی
لیانا محبی
خواندن ۹ دقیقه·۲ سال پیش

چگونه در آزمون عملی رانندگی قبول شویم؟

چگونه در آزمون عملی رانندگی قبول شویم؟راهکار هایی که باعث شدن در آزمون عملی رانندگی قبول شوم.
چگونه در آزمون عملی رانندگی قبول شویم؟راهکار هایی که باعث شدن در آزمون عملی رانندگی قبول شوم.


مرداد۱۴۰۱

چگونه در آزمون عملی رانندگی قبول شویم؟

راهکار هایی که باعث شدن در آزمون عملی رانندگی قبول شوم:

سلام من شکر خدا دفعه سوم قبول شدم آزمون عملی رو

فکر کردم تجربیاتمو بگم تا کمک کنه خودم برای کنترل استرسم همین تجربیات دوستان رو میخوندم

دفعه اول من خیلی استرس داشتم اما ظاهرم آروم به نظر میرسید احتمالشو برا رد شدن میدادم

چون همه می گفتن همه دفعه اول رد میشن ۹۹ درصد

بعد افسر از قصد جلوی همه بچه ها همه رو سوار میکرد مخصوصا دختر ها رو برای اینکه استرس بگیرن رد شن

یعنی دوست داشت رد کنه

و اینکه افسر ها یه لیست دارن ۹۰ نفره معمولا برا ما که حدود ۱۰۰ نفر و یا۹۰ نفره.

که ۲۷ نفر یا ۳۰ نفرهر دفعه قبول میشن بقیه رد میشن یعنی از شما، فقط قرار یک سوم قبول بشه که انشالله شمایید

بدونید هرکی رد بشه دوباره یه پولی برای گرفتن کلاس و هزینه دوباره رفتن باید بده

که به نفع آموزشگاه هاست .

آموزشگاه ما در سال ۱۴۰۱ برای کلاس رانندگی ۱۷۵ ت و برای دوباره رفتن به آزمون عملی ۱۳ یا ۱۴ تومن می گیره.

نکته مهم اینه که افسر قبل از این که مهارت رانندگی شما چهره رو میبینه اگر ببینه استرس دارید رد میکنه حتی اگر کامل بلد باشید .

پس استرستون رو نشون ندید .فقط اروم باشید و هول نشید .

و بعضی افسرا هولتون از قصدم میکنن تا ببینن مثلا چقدر کنترل دارین روی خودتون .

یا یکجور رفتار میکنن که عجله کنین .

در ضمن خودم میدونستم که پارک دوبلم و فاصله ام هنوز خوب نشده و به جلسات بیشتر احتیاج دارم رفتم که آشنا بشم

ممکنه طولانی بشه چون میخوام همه نکات رو بگم و ممکنه برا دختر ها مفیدتر باشه برا پسر ها هم مفیده

بعد سوار ماشین شدم خوب را انداختم همه قبل من خاموش کرده موندن اما هنوز کلاچ دستم نیومده بود پس محکم گرفته بودم و گاز میدادم و از ترس اینکه خاموش نشه کلاچ هم گرفته بودم و خوب این رو افسر لحاظ میکنه مینویسه عدم تسلط روی کلاچ مهلت نمیده نمیده طرف تم کلاچ بیاد دستش داغون بودن ماشینش که بماند .

بهر حال جلوی ۵۰ نفر که بهم نگاه میکردن ماشین رو به خوبی راه انداختم و رفتم و بعد یه مدتی گفت کنار یه ماشین وایسا چون خیلی دیر گفت فاصلم با ماشین کم شد و نشد که دوبل کنم و گفت پیاده شو .

و اینکه فاصله رو حتما تمرین کنید فاصله اولی که چقدر باید با ماشین فاصله داشته باشیم تا دوبل خوب بزنیم و فاصله ها تون رو دور بگیرید بهتره که نزدیک بگیرید و به ماشین بچسبانید.

جزئیات خیلی بیشتره من میخوام توضیح بدم ولی نمیشه

خب دفعه دوم

دفعه دوم خیلی کمتر از دفعه اول استرس داشتم و مربی بهم گفته بود که دفعه دوم حتما قبولی

پس من به امید قبولی اومدم ولی ما رو ۵ و ۶ ساعت معطل کرد اینقدری خسته شده بودم که انرژی نداشتم تو آفتاب داغ افسره هم کلافه شده بود. آفتاب داغ به کلش خورده بود کلا افسر دفعه اولم و دومم عصبی بودن و با چهرشون یاد بازجو ها می افتادم دومی کمتر

بهرحال یه مسیری رو گفت پیاده بیاین ۱۰ دقیقه پیاده رفتم شبش هم از استرس کم خوابیدم

بعد نشستم نفر دوم بودم کلا سه نفر بودیم

سه نفری اومدیم اون مسیر رو (پیاده)بعد پدرم هم همراه بود یکی از دختر ها استرس اجاره خونه داشت و انرژیش منفی بود

و اون دختره به من گفت چرا استرس داری اینقدر بیا تا قبول بشی ،من هم استرس گرفتم دیگه نیومدم تا الان که ۲۸ سالم شده و ۱۰ سال ناراحتی این بار رو به دوش خودم کشیدم

با خودم فکر کردم و بیشتر استرس گرفته م که نکنه منم باید ۱۰ سال دیگه بیام?

پس دومین نفر شروع به رانندگی کردم

اول راه انداختم بعد یکم رفتیم گفت دو فرمان بزن در واقع گفت دور بزن گفتم کدوم گفت هر کدوم راحتی

خب من دوفرمان زدم خط ممتد رو یادم رفت بگم (هنوزم فکر میکنم که گفتم به افسر)

بعد ۸ تا ماشین تو ۵ ثانیه از خوش شانسی ام جمع شدن

کلا خیابون خلوت بود....یهو جمع شدن خوب دور زدم

و یکم رفتیم دیدم که خط زد و تیک زد که خط ممتد رو نگفته و من هی فک کردم گفتم تو فکرم که من گفتما بعد اعصابم خرد شد و پارک دوبلم رو خراب کردم چون افسره هم خسته بود از قصد منو یهو هول کرد که زودتر تموم شه و بعد انقدر خسته بودم گفتم ولش کن

دفعه سوم

دفعه سوم خیلی دعا کردم که قبول بشم چون اوضاع روحیم هم بد بود چون به شدت خسته بودم بدنم درد میکرد و اعتماد به نفسم با هر دفعه که میومدم کمتر میشد و کلی استرس گرفته بودم چون فکر میکردم که کاردکس پرونده ام تموم میشه شهریور ماه ،

ولی رفتم پرسیدم گفتن که دوسال وقت داره نه یکسال که من فکر میکردم پس بهم قوت قلب داد این قضیع،

روزی که میخواستم برم ساعتش نسبت به دو جلسه قبلی بیستر بود ۱۰.۳۰ پس ساعت ۹ بلند شدم و بیشتر خوابیدم شبش هم توی اوج تابستون بارون میومد اینقدر قشنگ بود صدای باران و بوی خاک که کلی از آرامش لبریز شدم و توی باران دعا کردم که گفتن بیشتر احتمال استجابت دعا هست طبق روایات و همچنین دلیل شبه علمی این هست که به دلیل کمبود فرکانس منفی در هوای بارانی حجم گرفتن انرژی مثبت بیشتره.

بهر حال صبحش بارون میومد تا رسیدیم به آموزشگاه و باران ریز تا یکساعت اینا میبارید

بعد قطع شد و هوا شرجی شد البته رطوبت هوا کم بود ولی خب تو فکرم فکر کردم که آزمون رو دوست دارم تو هوای بارونی بدم که فانتزی قشنگیه ولی خب آفتاب شد در حالی که خیسی و خنکی لذت بخشی هنوز رو نیمکت پارکی که جلوش آزمون رانندگی ام برگزار میشد مونده بود من رو نیمکت نشستم و از استرس ام به دوستانی که اونجا بودن گفتم اون ها هم می گفتن هیچی نیست و نگران نباش و هی از هم میپرسیدیم دفعه چندممونه .

دو تا اتفاقی که اونجا بود نظرم رو جلب کرد که میگم:

یک،من و سه نفر نشسته بودیم که یه خانمی مسن که خودش هنرجو بود و آزمون داشت اومد و گفت به یکی از خانم ها که شما مادر این سه نفری ؟یعنی من و اون دو نفر با این که سن اون خانمی که همراه ما سه نفری که رو نیمکت نشسته بودیم از ما بیشتر ۳۲ اینا بود ولی خیلی ناراحت شد که این خانم مسن این رو بهش گفت.

اتفاق دوم

یه پسری بود که کلاه گذاشته بود و تیپ اسپرت داشت و چشمش هم لنز آبی بود که من و دیگران به پسر یا دختر بودنش شک کردیم بعد خیلی استرس داشت که با هم همینطور حرف زدیم . چون خودم استرس داشتم ادامه ندادم اونم زیاد طرف ما نمیومد یعنی هم طرف پسرا میرفت هم خیلی دوست داشت بیاد تو جمع دخترانه وقتی افسر صداش کرد گفت متین .... بعد افسر گفت چه تیپی داری و افسر نگاه متعجبی داشت که متین گفت با خجالت جناب این قضیه داره و دیدم که رفت وسط پسرا نشست بعد گفتم اعه مگه دخترا میشینن پیش پسرا، بعد تجزیه تحلیلم متوجه ترنس بودن متین شدم . که متاسفانه قبول نشد.

ماشین ما آخرین ماشین امتحان بود یعنی همه رفته بودن و ۴ نفر مونده بودن

اول یه دختری که خانم مسنه بهش گفته بود شما مادر اینایی(ایشون ازدواج کرده بودن و بچه هم داشتن)نشست و پیش افسر به خراب بودن ماشین شکایت کرد و دوبلش رو خراب کرد من نفر دوم بودم که خیلی رانندگیم جالب بود .

اول بعد تنظیم اینا راه افتادم خودم رو معلق حس کردم اینقدر استرس داشتم هی داشتم میخوردم به ماشین و داشتم از خنده میمردم

و لبخند ریز میزدم ولی اصلن در چهرم لبخندی نبود

و افسر فرمان رو گرفت یکم حرف زد گفت که کجایی شما

راه انداختنم عالی بود که افسر اصن نتونست ایراد بگیره منم انگار در کالبد خودم نبودم و رفته بودم رو تنظیمات خودکار

که یک مرده بیشعور هی الکی بوق میزد من استرس گفتن نشانه ها و علائم رانندگی رو داشتم. اونم بازیش گرفته بود و جالبتر که من تا وقتی که افسر باهاش از طرف پنجره سمت راننده دعوا کرد متوجه اذیت ها و آزار لفظی و...نشده بودم .

و بعد افسر بهش گفت که آقای ...اینا دارن آزمون میدن میخوای بزنن بهت ؟

بعد من تو چشماش راننده عوضی نگاه کردم و کل استرس ام رو انداختم تو وجودش که یعنی افسر راست میگه الان میزنم به ماشینت تا حالت جا بیاد بعد آدم شد رفت.

بعد افسر گفت وایسا

من یکجا وایسادم و گفتم نکنه رد شدم ولی دیدم رفت برا خودش آب بگیره من به خودم گفتم آروم باش اگه الان رو خوب بری دیگه قبولت میکنه فقط فک کن همین لحظه تو نه جهانه

ته دلم میدونستم که افسر دوست داره من رو قبول کنه

من برعکس به ذهنم گفتم

همه میگن که افسر دنبال بهانه هس ومیخواد ازت ایراد بگیره‌تا ردت کنه ،اما اون لحظه به خودم گفتم افسر دنبال بهانه هست برای قبول کردنت .

و گفت پارک دوبل بزن و عالی تو کمترین زمان زدم

بعد گفت ردی گفتم چرا گفتم که پارک دوبلم که خوب بود گفت پارک دوبلت خیلی خوبه ولی بقیش (منظورش یک دقیقه اولی که داشتم رانندگی میکردم و و هی به سمت ماشینای دیگه و خیلی نزدیکشان میشدم و افسر فرمون رو میگرفت به خاطر رفتن به حالت خلسه (از استرس و فشار زیاد)) و همه علائم رو خداروشکر اجازه گرفته بودم که بعد اصرار کوچیکی مهر قبولی رو زد من به حدی خوشحال و متعجب بودم که بعد زدن مهر قبولی و احراز صلاحیتم و تائید افسر باور به قبولی نمی کردم و میگفتم من که خوب رفتم چرا گفتید ردم میکنید؟

بعد من ، نفر سوم به خاطر فاصله کم با جدول رد شد خیلی الکی افسر میتونست قبول کنه ولی نکرد.

نفر چهارم هم قبول شد اینقدر افتضاح ماشین رو راه انداخت که افسر داد زد وگفت خانم پا ت رو از کلاچ بردار دیگه و پارک دوبل نگرفت و یه دوفرمان گرفت و قبول کردش شوهر یا دوست پسرش قبلش با افسر گرم گرفته بود و خودمانی شده بودن و افسر خواست که قبولش کنه و گرنه میتونست از دختره دوبل بگیره

چون دوبل رو از نظر من خراب میکرد.

بهر حال نکته مهم عدم اعتراض به افسره ،افسر به دختره چیزی گفت (بی احترامی ابدا نبود) وسط امتحان و اون دختر با خوشرویی و یه کم پاچه ....

خوشم نمیاد بگم ولی خب اونایی که امتحان دادن میدونن غد بازی برای افسر مساوی رد شدنه

البته این دفعه واقعا افسر خوب بود .

خب من قبول شدم و پدر و مادرم که اونجا بودن خیلی خوشحال شدن

و من بیشتر خداروشکر میکردم که جلوی پدر و مادرم سربلند شدم چون این دفعه هردو باهم اومدن

و قبل از سوار شدنم برای دادن امتحان کلی دعا کردم مخصوصا که هردو می گفتن قبولی و اگر نمی شدم شرمنده میشدم .

و البته که قبول شدم و گواهینامه ام هم مرداد ماه بعد کمتر۲۰ روز رسید .

عکس گواهینامه ام هم خیلی قشنگ شده خدایی

آزمون رانندگیاسترسراهکارخاطره
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید