ویرگول
ورودثبت نام
Aida G
Aida Gبرای بقا در صنعت کار میکنم ,ولی برای روحم مینویسم.
Aida G
Aida G
خواندن ۱ دقیقه·۲ روز پیش

وقتی زمان در آینه مکث می‌کند (ادامه)

بعد از مدتی به خودش آمد.
متوجه شد هنوز در زمانِ فعلی است؛
اما انگار آن تصویر را زندگی کرده بود.

بار دیگر تکرار شد.

این‌بار او نی می‌نواخت؛
با همان لباس قدیمی، زیبا و فاخر.
نی، سازِ مورد علاقه‌اش بود.
صدایش از جایی می‌آمد که به یاد نمی‌آورد
اما کاملاً می‌شناخت.

کم‌کم داشت به واقعیت نزدیک می‌شد،
اما هنوز گیج بود،
گُنگ بود؛
انگار بین دو زمان معلق مانده باشد.

نه آن‌قدر دور که نتواند لمسش کند،
نه آن‌قدر نزدیک که بتواند بفهمدش.

موسیقیداستانداستان کوتاهحال خوبتو با من تقسیم کنحال خوب
۱
۰
Aida G
Aida G
برای بقا در صنعت کار میکنم ,ولی برای روحم مینویسم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید