ویرگول
ورودثبت نام
مهدی صارمی نژاد
مهدی صارمی نژاد
خواندن ۱ دقیقه·۳ ماه پیش

شعر "سکوت معرفت"

شعر سکوت معرفت-مهدی صارمی نژاد
شعر سکوت معرفت-مهدی صارمی نژاد


گفتم به پیر که نصیحت کُنم، به چند
گفتا به گوش باشُ، شنو به نوش
گفتم که سالهاست، اسیر گشته ام به راه
گفتا مگر نشنیدی که گفتمت خموش
گفتم به مشق عشق تمنا کنم، تو را
گفتا چرا سکوت نداری تو ای چموش
گفتم برای درس و تَمَلّس رسیده ام به حضور
گفتا دهان چو گشودی، ببسته ای تو دو گوش
گفتم مگر مسیر طریقت، شناخت عنصر نیست
گفتا که خلق ز گفتار تو آمده است به خروش
گفتم گمان کنم که تو هم مرد ره نیستی
گفتا پسر، آب هم در سکوت می رسد به جوش

مهدی صارمی نژاددلنوشتهشعرسکوت
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید