نورمن سیاه
نویسنده:ابوالفضل قیم
بر اساس خلاقیت
ژانر:معمایی،جنایی
دو روز قبل،توی شهر نورمن توی ایالت اکالهما،2 قتل انجام شد.کاراگاه و ماموران پلیس یک جلسه تشکیل دادند،بلیک اسمیت 65 ساله کاراگاه حرفهیی با تجربهای بیش از 42 سال بود:
بلیک اسمیت:هر دو مقتول به یک شکل و در یک زمان کشته شدند.
لئو جانسون(کلانتر):قاتل هر دو یک نفر است.
بلیک اسمیت:نمیتواند اینگونه باشد،زیرا هر دو مقتول در یک زمان و یک شکل کشته شدند اما در مکان هایی متفاوت.
رابرت میلر(روانشناس،پزشک و کاراگاه):من به این قضیه مشکوکم!
از خانواده ی اولین مقتول سوالاتی پرسیدم،آنها گفتند که 24 ساعت قبل از قتل فرزندشان،فرزندشان با یک نفر درگیر شده بود.
لئو جانسون:به چه دلیل درگیر شده بود؟
رابرت میلر:مثل اینکه مقتول با ماشینش به ماشین دیگری تصادف کرده بود.
لئو جانسون:چه کسی باعث شد که دعوای آنها به اوج برسد؟
رابرت میلر:فیلم های دوربین های جاده ها را چک کردیم،مقتول باعث اوج گیری دعوا بود،چرا که گفت مقصر اصلی خودش نیست بلکه او است چون که ماشینش را جای مناسبی پارک نکرده بود و مقتول را تهدید به مرگ کرد.
لئو جانسون:اسم و فامیلش چیست؟
رابرت میلر:ویلیام براون
لئو جانسون:ویلیام براون را احضار کنید.
چند ساعت بعد....
لئو جانسون:سلام ویلیام
ویلیام براون:من رو برای چه خواستید؟
لئو جانسون:دو روز پیش دو قتل توی همین شهر توی یک زمان و به یه شکل انجام شد.
ویلیام براون:خب این...خب این چه ربطی به من داره؟
لئو جانسون:تو یک زمان قتل انجام شد،به یک شکل....ولی توی یک مکان نبود،این یعنی قاتل آنها یک نفر نبوده است.
ویلیام براون:منظورتون چیه؟
لئو جانسون:ببین ویلیام،اختلاف زمانی قتل ها فقط 0.7 ثانیهست،اولین مقتول 24 ساعت قبل قتلش با ماشینت تصادف کرده بود.تو اونو به مرگ تهدید کردی!
ویلیام براون:منظورتون اینه که....من؟؟؟من قاتلم؟
لئو جانسون:شاید!مدارک کافی وجود نداره برای اثباتش
ویلیام براون:چه زمانی به قتل رسید؟
لئو جانسون:18:55:07
ویلیام براون:من تا ساعت 8 شب پیش پدرم تو بیمارستان بودم!میتونید فیلم های دوربین بیمارستان را چک کنید.
لئو جانسون:شاید بشه،ولی فیلم کافی نیست،باید اثری از انگشتانت هم آنجا باقی مانده باشد.
ویلیام براون:اگر تمیزکاری نکرده باشند،اثر انگشتانم بر روی تخت پدرم در بیمارستان هست.
لئو جانسون:مامور میفرستم بیمارستان.
چند ساعت بعد....
مامور پلیس:اثر های انگشت را برداشتیم،میتوانید چک کنید.این هم از هارد دستگاه ضبط کننده....
لئو جانسون:خودت برو فیلم ها را چک کن و صحنههایی که ویلیام داخلش حضور داره تصویر برداری کن و بیار و تو اِی ویلیام،5 تا انگشتت رو بزار روی اسکنر،سریع!!!
(در حال اسکن....)
(اثر انگشت مطابقت دارد)
مامور پلیس:قربان فیلم ها را چک کردم،این هم تصاویر گرفته شده از ویلیام و صحنه لمس کردن تخت بیمارستان.
لئو جانسون:پیچیدهتر از اونی شد که فکرشو میکردم.
ویلیام براون:میتونم برم؟
لئو جانسون:حق نداری از شهر خارج شی فعلا
...
بلیک اسمیت:الو؟سلام لئو کجایی؟
لئو جانسون:سلام،چه شده؟
بلیک اسمیت:لئو،مجددا فیلم های قتل رو نگاه کردم!متوجه شدم زمانی که قتل دوم انجام شد،هوا تاریک تر بود،از پنجره ها فهمیدم! ضبط کننده های محل های قتل رو برداشتم بردم پیش یک مهندس کامپیوتر،اولین ضبط کننده مشکلی نداشت اما دومین ضبط کننده رو تنظیم کرده بودن!
لئو جانسون:یعنی چی؟!
بلیک اسمیت:قتل دوم تو ساعت 19:26:11 انجام شده بود!یعنی احتمال زیاد قاتل هر دو یک نفره!
لئو جانسون:باید دوربین راه ها رو چک کنیم تا قاتل رو در حال رفتن به سراغ قربانی دوم ببینیم!
بلیک اسمیت:باید بریم اداره راهنمایی رانندگی
لئو جانسون:الان؟ساعت 11:30 شبه
بلیک اسمیت:ممکنه فیلم ها رو پاک کنن!
لئو جانسون:اداره که پاک نمیکنه
بلیک اسمیت:نه اداره رو نمیگم....!
لئو جانسون:حَله دارم میام سمتت با هم بریم
....
لئو جانسون:سلام،کلانتر جانسون هستم میخوای فیلم راه های از(....) تا(....)رو ببینم،اینم حکممون
مامور:سلام،بفرمایید.چه زمانی؟
لئو جانسون:2 روز قبل، ساعت 18:55:07
...
بلیک اسمیت:این ماشینهست؟!
لئو جانسون:آره،خودشه
اطلاعات این ماشین رو بهم بدید!
...
مامور:ماشین به نام ایدن مور هستش.
لئو جانسون:فردا احضارش میکنیم!
12 ساعت بعد....
ایدن مور:سلام
لئو جانسون:سلام ایدن مور،3 روز قبل توی زمان 18:55 تا 19:26 چه کار میکردی؟
ایدن مور:خونه بودم
لئو جانسون:مدارک و شواهد نشون میدن تو به این مکان رفتی.
ایدن مور:چه مدارکی؟؟؟؟
لئو جانسون:ماشینت!
ایدن مور:ماشین من 4 روز پیش ظهر دزدیده شد،حتی گزارشش هم دادم به پلیس و فیلم های دزدیده شدنش هم موجود است.
لئو جانسون:فیلم ها را چک خواهم کرد
چند ساعت بعد....
لئو جانسون:مجددا سلام
ایدن مور:سلام،چه شد؟
لئو جانسون:به کسی مشکوکی؟
ایدن مور:خیر،اون راهی که با ماشینم بعد دزدیدنش رفت دوربین نداشت!
لئو جانسون:کدوم راه؟
ایدن مور:راهِ (.....)
لئو جانسون:سلام بلیک،کجایی؟سریع ادرس بده بیام
بلیک:اسمیت:س...سلام،خوابم میاد فعلا!
لئو جانسون:بگو کجایی بیام سمتت
بلیک اسمیت:چی شده قاتلو پیدا کردی؟
لئو جانسون:باید بریم پرسوجو کنیم!
بلیک اسمیت:راجع به چی؟
لئو جانسون:راجع به ماشینی که قاتل باهاش جا به جا شده
بلیک اسمیت:باشه بیا
...
بلیک اسمیت:سلام،شما 4 روز پیش ظهر این ماشین رو ندیدی از اینجا رد شه؟
شهروند 1:سلام،خیر
بلیک اسمیت:سلام،شما 4 روز پیش ظهر این ماشین رو ندیدی از اینجا رد شه؟
شهروند 2:سلام،خیر
بلیک اسمیت:سلام،شما 4 روز پیش ظهر این ماشین رو ندیدی از اینجا رد شه؟
شهروند 3:سلام،خیر
بلیک اسمیت:سلام،شما 4 روز پیش ظهر این ماشین رو ندیدی از اینجا رد شه؟
شهروند 4:سلام،این ماشین؟
بلیک اسمیت:بله
شهروند 4:بله دیدمش،با سرعت زیادی هم حرکت میکرد!
بلیک اسمیت:کدوم طرف رفت؟
شهروند 4:تا جایی که یادمه یه کوچولو مستقیم رفت بعد رفت سمت راست
بلیک اسمیت:اونجا مغازه یا خونهیی چیزی هست؟
شهروند:بله یه مغازه و چندتا خونه.
بلیک اسمیت:ممنونم،خداحافظ
لئو کمی مستقیم برو بعد بپیچ سمت راست.
چند دقیقه بعد....
بلیک اسمیت:برو سمت اون مغازه
...
بلیک اسمیت:سلام،شما 4 روز پیش ظهر این ماشین رو ندیدی؟
مغازه دار:سلام بله،راننده اومد خرید کرد و رفت.
بلیک اسمیت:خرید کرد؟چی خرید؟؟؟
مغازه دار:یه بسته گوشت خرید و یه بطری شیر
بلیک اسمیت:اسکناس داد؟یا با حساب بانکی یا.... پرداخت کرد؟
مغازه دار:با حساب پِیپال پرداخت کرد.
بلک اسمیت:تراکنش رو داری هنوز؟
مغازه دار:بله
بلک اسمیت:نشونم بده
مغازه دار:بفرمایید
...
بلک اسمیت:لئو دستور بده این تراکنش با کد(.....)رو پیگیری کنن.
یک ساعت بعد....
لئو جانسون:حساب پیپال به نام کیه؟
مامور پلیس:قربان،مالک این حساب پیپال خانم ابیگل لنوکس هستند.
لئو جانسون:احضارش کنید!
...
ابیگل لنوکس:سلام
لئو جانسون:سلام،خانم ابیگل لنوکس،مدارک و شواهد تا حدی نشان میدهند شما سارق ماشین و قاتل 2 نفر هستید.
ابیگل لنوکس:خیر،سارق و قاتل من نیستم،چه مدارکی وجود دارد؟
لئو جانسون:سارق با یک حساب پیپال که به نام شما است از یک مغازه خرید کرده بود.
ابیگل لنوکس:چه زمانی از حساب پیپال پول برداشت شده است؟
لئو جانسون:4 روز پیش،ساعت 2:30 ظهر
ابیگل لنوکس:من 4 روز پیش ساعت 12:30 ظهر رفتم فرودگاه و ساعت 1:30 ظهر پرواز کردم و ساعت 2:45 ظهر به مقصد رسیدم.
لئو جانسون:فیلم های دوربین های فرودگاه را چک خواهم کرد،شخص دیگری به حساب پیپالت دسترسی ندارد؟
ابیگل لنوکس:چرا،برادرم.
لئو جانسون:اسم برادرتون چیه؟
ابیگل لنوکس:متیو،متیو لنوکس
لئو جانسون:الان کجاست؟
ابیگل لنوکس:نمیدونم،آخرین بار 4 روز پیش ازش خبر داشتم که بهم پول اسکناس داد و حساب پیپالم رو قرض گرفت.
لئو جانسون:از اون موقع تا حالا باهاش هیچ تماسی نداشتی؟
ابیگل لنوکس:خیر
لئو جانسون:پس صبر کن،باید فیلم های دوربین های فرودگاه رو چک کنیم
چند ساعت بعد....
مامور پلیس:قربان؟
لئو جانسون:بله؟
مامور پلیس:قربان فیلم های دوربین رو چک کردیم حتی پرسوجو هم کردیم و اینم تصاویر گرفته شده از خانم ابیگل لنوکس.
لئو جانسون:حلّه،مرخصی!
ابیگل لنوکس:نتیجه؟
لئو جانسون:ببین،برادرت تاحالا سابقه داشته؟
ابیگل لنوکس:خیلی زیاد
لئو جانسون:چند تا فیلم رو نشونت میدم،تحمل دیدنشو داری؟
ابیگل لنوکس:بله
...
ابیگل لنوکس:خب؟
لئو جانسون:به نظرت این برادرت میتونه باشه؟
ابیگل لنوکس:حرکاتش شبیه حرکات برادرمه
البته برادرم به این دو شخص بدهی داشت،بدهی خیلی زیاد!
لئو جانسون:چقدر؟
ابیگل لنوکس:بالای 50 هزار دلار بود
لئو جانسون:عکسی از برادرت داری؟
ابیگل لنوکس:بله
...
لئو جانسون:قدشون هم اندازهست
ابیگل لنوکس:باید بندازیمشون توی تله!
لئو جانسون:چرا تو بر علیه برادرت حرف میزنی؟
ابیگل لنوکس:منم ازش خیلی بدم میاد،مجبورم میکرد براش مواد بیارم،کتکم میزد و همه ی کارا رو مینداخت روی دوش من،همش الکل مصرف میکرد و....
لئو جانسون:زنگش بزن و سعی کن باهاش یه جایی قرار بزاری!
ابیگل لنوکس:صبر کن.
...
متیو لنوکس:سلام ابیگل،بگو؟؟؟؟
ابیگل لنوکس:سلام،کارت دارم.کجا بیام بهت بگم؟
متیو لنوکس:پشت گوشی نمیتونی بگی؟
ابیگل لنوکس:نه
متیو لنوکس:سگ خورد،باشه ادرس و زمان میفرستم دیر نکن!
...
چند دقیقه بعد...
ابیگل لنوکس:آدرس فرستاد میگه باید ساعت 7 همین امروز عصر اینجا باشی.
لئو جانسون:تا شعاع 100 متری رو پلیس میزاریم!
چند ساعت بعد...
لئو جانسون:5 دقیقه بیشتر تا ساعت 7 مونده
رابرت میلر:هنوز نیومده
مامور 1:قربان یک نفر داره میاد،ماسک زده
لئو جانسون:آماده باشین،ابیگل میبینیش؟
ابیگل لنوکس:نه
مامور 1:قربان توقف کرد!
لئو جانسون:چرا؟
مامور 1:شروع به حرکت کرد
ابیگل لنوکس:دیدمش!خودشه!!!
رابرت میلر:وقتی گفتم 0 حمله میکنین!
10-9-8-7-6-5-4
3
2
1
0
...
حمله!
لئو جانسون:وایسین!
خواهرش رو گروگان گرفته!!!
متیو لنوکس:همه ی اسلحه ها رو بندازین وگرنه میکشمش!
مامور شماره ی 6:قربان من پشت سرشم!
رابرت میلر:آروم آروم برو جلو و سعی کن نشونه ی تفنگشو بگیری یه سمت دیگه!
متیو لنوکس:تا 3 میشمارم!انداختین انداختین!ننداختین همینجا میکشمش
1
2
...
مامور شماره ی 6 و 4 کشته شدند ولی متیو لنوکس دستگیر شد.
این داستان ادامه دارد...