ماتیلدا
ماتیلدا
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

اهل ساختن نبودیم


چیزی که جدیدا دارم متوجه میشم ، نمیدونم یه مشکل فرهنگی یا آدمهای دور من اینطورین اینه که( ماها آدم ساختن نیستیم ). اونقدری که باید برای چیزهای مهم زندگیمون وقت نمیزاریم وقت و انرژی که مفید باشه نه صرفا جون کندن . یه جوری بسازیم که مخصوص خودمون باشه از جنس من با تمام نواقص و معمولی بودنم
با سلیقه و ظرافت مخصوص خودم ولی تا دلت بخواد کپی همیم . توی لباس پوشیدن ، غذا خوردن ،تفریح کردن حرف زدن ،رابطه هایی که با هم داریم . بنا بر تجربه من موقع نیاز داشتن ، از کار افتادن یا فقدان چیزی یا حسی گفتن بگرد دنبالش تا پیداش کنی ، بخرش،حالا صبر کن تا وقتش یا ببین فلانی ،مثل اون باش. هیچ وقت درطول 19 سالی که زندگی کردم کسی ازم نخواست ایده بدم و خودم اونطور که میخوام خلقش کنم . فرصتش رو بهم ندادن نه توی خانواده و نه در محیط آموزشی. همیشه دویدم که به بقیه برسم همینه که هیچ چی اونجوری که میخوام به دلم نمیشینه .راضی نیستم .حس میکنم یه جای کارهام میلنگه دوست دارم رهاش کنم ،بریزمش دور .گاهی وقتا هم میخوام از نو شروع کنم ، ولی انقدر گم و گیج میشم که نمیتونم نقطه شروعم پیدا کنم. هر جا هم سر برگردوندم ببینم چه خبره دیدم انگار اوضاع برای همه همینه . منتها یه سریا عادت کردن ، نمیخوان هزینه بدن یا انقدر فکرشون پی چیزهای کوچیکه که متوجه نیستن دارن توی یه کل غلط دست و پا میزنن و هر روز فقط فرو تر میرن. مثلا رابطه رو باید ساخت و پرورشش داد از همون اول همه چیز خوب نیست صبر و حوصله میخواد. وقتی هم تمام تلاشت کردی و دیدی قرار نیست درست بشه باید رهاش کنی اینجا دیگه واقعا باید بگذری ولی ما باز هم برعکس همیشه میمونیم و سوختن میاریم کنار ساختن. این شل کن سفت کن هایی که پشتشش هیچ فکری نیست کار دستمون داده .بهاش هم چندین سال عمر گرانبها ، اعصاب خورد
و یه زندگی بی کیفیته . واسه همین عین بادی به هر جهت فقط میریم خسته، بی حوصله و بدون عشق .

مثل رهگذر .


رابطهزندگیمهارت زندگیدلنوشتهبی خوابی
چند پتانسیلی/علاقه مند به علم،تکنولوژی و فیلم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید