ویرگول
ورودثبت نام
ایمان
ایمان
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

جوان رفته

شب را که باید تا صبحدم من سر کنم

فکر خوبی از برای حال این آدم کنم

آنقدر دردش زیاد و نبودش هیچ التیام

ور ن روزی بودش این دنیا به کام

اخر اینجا در کنار این اتاق

رفت و رفت تا که گوید یک کلام

این جوانی را نمیخواهم دگر

چون که صد پیری نباشد از این بدتر

جوانیشاعرشعرغمگینشب
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید