شب را که باید تا صبحدم من سر کنم
فکر خوبی از برای حال این آدم کنم
آنقدر دردش زیاد و نبودش هیچ التیام
ور ن روزی بودش این دنیا به کام
اخر اینجا در کنار این اتاق
رفت و رفت تا که گوید یک کلام
این جوانی را نمیخواهم دگر
چون که صد پیری نباشد از این بدتر