سینا·۲ ماه پیشکه مبادا چو شوم مست؛ تو از یاد روی...دارم مطب م رو آماده میکنم... یعنی مطب کرایه کردم و دارم وسایل داخل مطب رو تهیه میکنم... همه چیز خیلی گرون تر از چیزی ه که فکر میکردم و این…
سینا·۲ ماه پیشخواهد به سر آید شب هجران تو یا نه...؟اول گفتن بهمن 03، بعد گفتن اردیبهشت، بعد گفتن نمیخواد اصلا تو آزمون بدی، چون رتبه اولی و مقاله داری و... بعد گفتن نه باید آزمون بدی، آزمون…
سینا·۳ ماه پیشفتوواک؛ پیاده روی و عکاسیقدم زدن در خیابان ها و عکاسی شهری، دوربین عکاسی قدیمی با باطری پر و حافظه خالی...! حافظه خالی از کوچه ها و خیابان ها.. محله های قدیمی شهر،…
سینا·۴ ماه پیشرنج و سرمستی...دلم میخواهد خودم را خوب بفهمم تهوع / سارترزندگی آکادمیک، مقاله، دانشجوها، تدریس، آزم…
سینا·۴ ماه پیشسقفِ کوتاه آسمان...زندگی پیچیده ست و هر روز به پیچیدگی آن افزوده می شود...گاهی سقفِ آسمان کوتاه میشود... مرور و یادداشت برداری برای n مین بار از نظریات روانکا…
سینا·۷ ماه پیشپر از گلشن راز؛ از عقل سرخ...این ترم دانشگاه، دو واحد فلسفه اسلامی هم تدریس میکنم... به طبع علاقه شخصی سالهاست دمخور فلاسفه مسلمان و عرفا و بعضا متکلمین هستم... جسته گر…
سینا·۸ ماه پیشمیری شهر؟ ؛ قسمت سهترم اول دکتری شروع شد. پلی لیستم مملو از ترانه ها و تصانیف دستگاهی و برخی ترانه های قدیمی مربوط به دهه 40 و 50 بود. ترانه های انگلیسی همچنا…
سینا·۸ ماه پیشخُمِ مِی دیدم، خون در دل و پا در گل بود...باید توی چهارچوب های ارتباطی، درک متقابل باشه... تنها راه ما برای آسون کردن رنج هستی، درک متقابله... به ویژه اگه احساس عاطفی هم این وسط باش…
سینا·۸ ماه پیشمیری شهر؟ ؛ قسمت دوترم سه ارشد، برای اولین بار پادکست و درسگفتار وارد پلی لیست مسیر خونه تا دانشگاهم شد؛ پادکست های فلسفی و درسگفتارها... یه جور حس مفید بودن…
سینا·۸ ماه پیشما به بهار گِرِه خورده ایم...ما به بهار گِرِه خورده ایم از آن بهار که دیدمت، تا این بهار که با منی، فصل ها را بی بهار ورق زدم،چراکه بهار من توییتویی که در من جوانه میزن…