یکی برای مرده میگرید و دیگری برای زندهای که با دستان خود زیر خاک کردهاست؛ یکی با غم فراق کنار می آید و برای رفع دلتنگی نگاهش میکند و آغوشش را آرزو میکند و آن دیگری در برابر آرزوی دستانش مقاومت میکند و چشمانش را می دزدد؛ یکی با آخرین نیرویی که برایش باقیمانده از رفته اش تقاضای بازگشت میکند و جمع کردن آب ریخته میکند و آن دیگری خسته اما خستگیناپذیر برای سپردن خاطرات به گرداب فراموشی دست و پا میزند، یکی کنار می آید و قبول میکند و آن دیگری میجنگد، با خودش با عزیزتر از خودش با احساسات و خواسته های عمیق قلبی اش در حالی که تک تک اجزای روح و جسمش او را ارزو میکنند =]]