B Dehghani·۳ روز پیشراز مگو!برای تو مینویسمتو که سالیانی ست درسینه ایمثل یک رازی مگوراز مگویی که دوستت دارممدام درحال حاشا کردنت هستمقلبم وذهنم درحالی سعی دارند توراان…
کمند...درهبوط درد·۱۲ روز پیشمرگِ قاطعانهی تدریجی...انگشتانم کیبورد را لمس نمیکنند، چنگ میزنند! نمینویسند، زخم میزنند. مثل زبانم که امروز روحی را زخمی کرد....من یه عوضیم! و این حقیقت را ح…
زِئوس؛·۱۵ روز پیشمن دیوانهام یا کافر؟میپرسند چرا شبیه دیگران فکر نمیکنی.چرا هر آنچه را گفتهاند، بیچونوچرا نمیپذیری.چرا گاهی سکوتت بوی تردید میدهد و نگاهت بوی سؤال...
Razie Bandegani·۱ ماه پیشگذرتواناییِ گذر کردن، برای انسان مهارتی بزرگ است؛البته زمان در این روند نقش چشمگیری دارد، اما بهتنهایی کافی نیست.پیش میآید که در آغاز رخدا…
زِئوس؛·۲ ماه پیش...انسان... موجودی کوچک و پرادعا. خیال میکند مرکز عالم است، در حالی که در سکوت سرد جهان حتی صدای نفسهایش هم شنیده نمیشود. عمری میدود، میس…