به صبح سلام میکنم ، بدون شنیدن جوابش میرم سراغ قصه امروز
یه قصه از جنس ابر
یه قصه
غریب تر از زمستون با یه دلِ تنگ
تاریک تر از شب و بی هوا
بی نَفَس
پُر از نقص ، پر از ترس
تنها
مثل گل توی گلدون
ساده ، مثل یه رویا
یه قصه مثل یه پازل
که تیکه تیکس
یه قصه شِلَخته ، مثل موهام