همه ی ما آدمها حداقل محکوم به تحمل یک رنج بزرگ در زندگی هایمان هستیم
برای این درد مثالی نمیزنم چون ممکن است یک نفر از دست دادن فرزندش برایش یک درد بزرگ باشید
فرد دیگری از دست دادن پرنده اش...
هرکسی عمیقا از یک موضوع خاصی ممکن است رنج ببرد و شاید آن موضوع از نظر ما بی اهمیت هم باشید
اما برای آن فرد بزرگ هست و عذاب آور...
پس باید در ابتدا بیاموزیم که رنج دیگران محترم است هرچند اگر برای ما کوچک و بی اهمیت و خنده دار باشید!
من همیشه این جنس رنج ها را به یک هیولای بزرگ تشبیه میکنم
در مواجهه با این هیولا دو دسته آدم داریم :
دسته ی اول سعی میکنند هرطور که شده هیولا را از بین ببرند و با او بجنگند
خب نمیشود...
هیولا بسیار و بسیار از شما قدرتمند تر است و کسی که شکست خواهد خورد شما هستید
بعد از مدتی در اثر دشمنی با آن هیولا ،آنقدر به شما آسیب میزند تا از پا در میآیید(افسردگی،اضطراب،خودکشی و..)
دسته ی دوم سعی میکنند هیولا را دوست داشته باشند و با او دوست شوند و در اینجا هیولا (رنج)را ،رام خودشان میکنند
و آن را به عنوان بخشی از زندگیشان میپذیرند
هیولا با این دسته از آدم ها کاری ندارد و در کنارشان آرام زندگی میکند و اذیتشان هم نمیکند
رنج هایتان را به جای سرکوب بپذیرید
فکر نمیکنم هیچ آدمی وجود داشته باشید در زندگی اش بدون مشکل باشد
به قول شاعر :
مطلبی گر بود ز هستی همین آزار بود
ور نه در کنج عدم ،اسودگی بسیار بود
#سحر_غزانی