عباس پیرداده·۱۰ روز پیشجادوی عکسهای خانوادگیپدربزرگدلتنگی برای سفر مثل جوریدن کلمات است در خلاء. از یک جایی از دلِ فقدان، از سرِ روزمرگی و بَلبَلهی مشغلهها سر و کلهاش پیدا میشود و…
عباس پیرداده·۱ ماه پیشصحنهزنیروزی روزگاری در خرمآباد دوستی داشتم به اسم سعید. بامرام، بیکله و شر و شیطان بود. یک روز پدر و مادرش توی تصادف فوت کردند، از آن دست مرگها…
عباس پیرداده·۱ ماه پیشجادهی خوابتا حالا اسم خواب تکراری به گوشتان خورده. از وقتی پدرم فوت کرده سالهاست که همین یک خواب را میبینم. همیشه یک جور شروع میشود. پشتِ رُلم، ش…
عباس پیرداده·۱ ماه پیشعشقِ ماشینشاید باور نکنید و حتی به من بخندید و مسخرهام کنید. زنم حسود است، خیلی هم حسود است. سالهاست به رابطهی من و ماشینم حسادت میکند. گاهی به ط…