ویرگول
ورودثبت نام
حمیدرضا پیشوایی
حمیدرضا پیشوایی
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

رمان محبوبم: بازماندۀ روز

در زندگی‌ام داستان و رمان کم نخوانده‌ام. شاید از ده دوازده سالگی تا الآن که سی‌وهفت سال دارم، یعنی در این بیست‌وپنج سال، مدام داستان خوانده‌ام. بعضی از این داستان‌ها بیشتر در ذهنم مانده و حک شده و اثرگذارتر بوده است. بعضی‌شان وقتی سن‌وسالم کم بود خیلی برایم اثرگذار بودند؛ ولی بعدها لطفشان را از دست دادند. اما بعضی کتاب‌ها هستند که کماکان برایم در اوج‌اند. یکی از آنها بازماندۀ روز نوشتۀ کازئو ایشی‌گورو با ترجمۀ نجف دریابندری است که خیلی خیلی دوستش دارم. کتاب را به گمانم هفت هشت سال پیش به پیشنهاد یکی از دوستان خوش‌سلیقه‌ام خواندم. کتاب مرا گرفت. خود داستان یک طرف که فوق‌العاده زیباست؛ اما ترجمه‌اش یک اثر هنری دیگر است. بعضی وقت‌ها این را گفته‌ام و گاهی بعضی خیال کرده‌اند که من اغراق می‌کنم؛ ولی می‌خواهم بگویم که شاید بهترین ترجمۀ یک رمان باشد که در زبان فارسی خوانده‌ام و خیلی خیلی دوستش دارم. گذشته از این که نجف دریابندری را خیلی خیلی دوست دارم، این به نظرم بهترین کار اوست. به غیر از این، خود داستان هم خیلی زیباست و اصلا از نظر من فوق‌العاده است. برای اینکه خصلتی دارد که من در داستان‌ها و رمان‌ها خیلی دوست دارم: این که پر از اتفاق نیست و اتفاقاً بستر بسیار آرامی دارد. تقریباً می‌شود گفت که هیچ اتفاقی در داستان نمی‌افتند؛ ولی از خلال همین اتفاق نیفتادن، خواننده می‌فهمد که اتفاق‌های دیگری دارد می‌افتد که انگار راوی داستان، که شخص اول داستان هم هست، خودش متوجهشان نیست. از این جهت این کتاب خیلی منحصربه‌فرد است. می‌خواهم از همین تریبون استفاده کنم و همه‌تان را دعوت کنم به خواندن این کتاب.

نجف دریابندریبازماندۀ روزایشی‌گورورمانداستان
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید