روی صندلی پارک نشستم و منتظر طاها هستم او باز هم دیر کرده شانس آوردم هدفون رو هم با خودم آوردم و اگر نه نمیدونستم باید از ترس چیکار میکردم .
در حالی که در گوشم آهنگ A man with out love داشت پخش میشد من با تعجب و اضطراب اطرافم را دید میزدم تا هیچ شخصی به من نزدیک نشود . شاید الان با خودتون فکر میکنید که من یک جامعه گریزم نه من فقط ترسو هستم چون اخیرا خیلی از اطرافیانم دچار سوء قصد قرار گرفتن از آدم هایی که اصلا شبیه خلاف کار ها نیستند ، شاید به خاطر اوضاع مالی بدی هست که مردم دارند.
بعد از گذشت چند دقیقه طاها اومد و با هم رفتیم سینما و فیلم دیدیم ؛ فیلم خوبی بود اما دیر برگشتیم.