اسما·۸ ماه پیشبارانبارانی که روی این شهر می بارد یک شبروی استانبول نیز خواهد باریدهمین طور روی لندنپراگو یا باکوهر کجا باشی یک شب به یاد نخستین دیدار دل تو نی…
اسما·۸ ماه پیشو شکستم، و دویدم، و فتادمدرها به طنین های تو وا کردم.هر تکه نگاهم را جایی افکندم، پر کردم هستی ز نگاه.بر لب مردابی، پارهٔ لبخند تو بر روی لجن دیدم، رفتم به نماز.در…
اسما·۹ ماه پیششیطان هماز خانه بدر، از کوچه برون، تنهایی ما سوی خدا می رفت.در جاده، درختان سبز، گل ها وا، شیطان نگران: اندیشهرها می رفت.خار آمد، و بیابان، و سراب.…
اسما·۹ ماه پیشسایبان آرامش ما، ماییمدر هوای دو گانگی، تازگی چشمه ها پژمرد.بیایید از سایه_روشن برویم.بر لب شبنم بایستیم، در برگ فرود آییم.و اگر جا پایی دیدیم، مسافر کهن را از پ…