حسام·۳ سال پیشآنچه کردی با دل من قصه سنگ و سبو بودمن گلی پژمرده بودم گر تو را صد رنگ و بو بودای دلت خورشید خندان سینه تاریک منسنگ قبر آرزو بود سنگ قبر آرزو بودای شکسته خاطر من روزگارت شادما…
حسام·۳ سال پیشبی عنوانما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیمامید ز هر کس که بریدیم ، بریدیمدل نیست کبوتر که چو برخاست نشینداز گوشهٔ بامی که پریدیم ، پریدیم رم دادن صید خ…
حسام·۳ سال پیشماه نقره ای من ? هرکس معشوق خودرا به طریقی میکشد یکی با یک نگاه، دیگری با حرف هایش و ترسو با یک بوسه؛ کسی در جوانی و دیگری در پیری، یکی با دست های آلوده به…