ویرگول
ورودثبت نام
رایزن
رایزن
خواندن ۸ دقیقه·۲ سال پیش

طرح یک مسأله

قبل شروع: این متن اولین متن از سلسله متونیه که با هدف تبیین ایراداتی نوشته میشه که در نگاهِ حوزه فعلا موجود به زن وجود داره. البته که متن اول فقط طرح مسأله است.

چیزی که من دیدم، بر طبق قانون کشور، در درون خانواده، مرد دست بالا رو داره. مصادیقش زیاده، از جمله، حقّ طلاق، حقّ سرپرستی کودک، این‌که زن برای خروج از کشور به رضایت مرد نیاز داره و مثل این‌ها (من الان حضور ذهن ندارم، اگه کسی موارد بیشتری میدونه حتما بگه).

اما به نظر میرسه تمام این تبعیضات قانونی ریشه در آیه 34 سوره نساء داره (شاید آیات بیشتری هم باشه، اما من فعلا رو همین کار میکنم):

«الرجال قوامون علی النساء بما افضل الله بعضهم علی بعض و بما انفقوا من اموالهم» مردان از آن جهت كه خداوند بعضی را بر بعضی برتری داده (قدرت بدنی، تولیدی بیشتر دارند) و از آن جهت كه از مال خود نفقه می دهند بر زنان تسلط و سرپرستی دارند.

این آیه کلا اساس قوامیت مردان بر زنان رو تشکیل میده.

اول ببینیم از نگاه فقه شیعی این آیه چه دلالت‌هایی داره. به ویکی شیعه ارجاع میدم:

قَوّامیَتِ مردان بر زنان حکمی قرآنی که به سرپرستی و مدیریت مردان بر امور خانواده و تدبیر امور زنان و تأمین نیازهای آنان اشاره دارد. درباره چیستی قوامیت مردان در خانواده، سه رویکرد کلیِ سرپرستی، کارگزاری و تلفیق سرپرستی و کارگزاری، در میان متفکران شیعی مطرح شده است.
قوامیت مردان بر زنان حکمی قرآنی است که بر سرپرستی و مدیریت مردان بر زنان و مسائل سرپرستی در خانواده اشاره دارد. در آیه الرجال قوامون علی النساء جایگاه، مسئولیت و وظایف مرد در خانواده مطرح شده است. در این آیه همچنین وظایف متقابل زن در مقابل همسر و همچنین راهکار حفظ خانواده از فروپاشی بررسی شده است.
واژه قوّام سه بار در قرآن به کار رفته که بر اساس دسته‌بندی راغب اصفهانی به معنای به‌پاخواستن برای انجام کارها به صورت اختیاری و نه با اجبار دیگران و مراعات و محافظت است. واژه قوام را رساتر و بلیغ‌تر از واژه قیم دانسته‌اند و او را کسی می‌دانند که عهده‌دار مصالح و تدبیر است. جوادی آملی در تفسیر تسنیم اهمیت استفاده از واژه قوامون درباره قوامیت مردان بر زنان در آیه ۳۴ سوره نسا را به این دلیل دانسته که در قرآن برای کارهای جزیی و غیر مهم از واژه قیام استفاده شده؛ ولی برای کارهای مهم و حساس مانند اجرای عدالت و حفظ قسط و ازجمله اداره امور خانواده، از واژه قوّام که صیغه مبالغه است، استفاده شده است.
در تعریف قوامیت مرد بر زن گفته شده قوام کسی است که در رسیدگی به امور دیگران خودش به تنهایی و بدون تکیه به دیگری اقدام کند؛ بنابراین قوامون، شوهرانی هستند که بر تدبیر امور زنان و برآوردن نیازهای آنان اشراف دارند.

اما از نظر این متفکران حکمت این قوامیت چیه؟

سپردن مسئولیت و مدیریت خانواده به مرد را بر اساس آیه ۳۴ سوره نساء به دو سبب دانسته‌اند. بسیاری از مفسران با استناد به دو فراز «بِما فَضَّلَ اللهُ بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ» و «وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ» معتقدند: به خاطر وجود خصوصیات فیزیکی و طبیعی در مرد مانند ترجیح قدرت علم و تفکر او بر نیروی عاطفه و احساسات، طاقت او در انجام کارهای دشوار و همچنین تعهد مرد در برابر زن و فرزندان نسبت به پرداختن هزینه‌های زندگی آبرومندانه (نفقه) و پرداخت مهریه زنان، خداوند سرپرستی خانواده را به عهده مردان قرار داده است.
برخی از مفسران با توجه به واژه «فَضَّلَ اللهُ» در آیه بر این باورند که خداوند مردان را برتر از زنان قرار داده است و زنان باید به دلیل همین فضیلت از شوهران خود اطاعت کنند و تحت سلطه مردان قرار گیرند.[۲۹] در مقابل،‌ دیگر مفسران بر این باورند که از این آیه برتری تمام مردان بر تمام زنان استفاده نمی‌شود؛[۳۰] چراکه ضمیر «هم» در واژه «بعضهم» هم به مردان برمی‌گردد و هم به زنان و اگر خداوند قصد برتری همه مردان را بر همه زنان داشت باید از تعبیر «بما فَضّلهم علیهنّ» استفاده می‌کرد.[۳۱] بر اساس این نظر سپردن مسئولیت مدیریت خانواده به مردان به دلیل بالاتر بودن مردان از لحاظ شخصیت انسانی نیست؛ بلکه به دلیل آمادگی جسمانی آنان است و برتری انسان‌ها صرفا به خاطر ایمان، تقوی، علم و جهاد آنان است. پس، همانطور که ممکن است شخصیت معنوی و علمی یک معاون از رئیس خودش بالاتر باشد، ممکن است شخصیت انسانی و معنوی و علمی زنی از شوهرش نیز بالاتر باشد.
مصحلت عام تحکیم نهاد خانواده را مهم‌ترین حکمتِ قوامیت و سرپرستی مردان بر زنان دانسته‌اند. بر اساس این نظر هر چیزی که موجب تحکیم و تثبیت نهاد خانواده شود، مورد اهتمام شارع خواهد بود؛ به همین دلیل خداوند با توجه به ویژگی‌های طبیعی مردان، وظیفه تأمین نیازهای خانواده (نفقه) و مدیریت آن را به عهده مردان گذاشته است و در مقابل از زنان نیز خواسته است جهت تحکیم نهاد خانواده با مردان همراهی نمایند که از جمله زندگی مشترک زوج و زوجه در منزلی است که مرد تعیین می‌کند، البته به شرطی که متناسب با شأن زوجه باشد.

پس یه آیه داریم که میگه مرد بر زن سرپرستی داره. البته دیدگاه‌های مختلفی در مورد گستره این سرپرستی وجود داره، اما در کل همه موافق‌اند که در نهایت این مرده که برای خانواده تصمیم می‌گیره. حتی یه عده معتقدند در نهایت این مرده که باید برای مسائل یه کشور تصمیم بگیره.

البته خود متفکران شیعی هم متوجه شدند که این آیه در ظاهر با آیات دیگه قرآن تعارض داره. بر طبق این آیات، زن و مرد یکسان هستند و ملاک برتری ایمان و عمل صالح و از همه مهم‌تر، تقوا است و نه جنسیت.

این متفکران این تعارض رو چطور برطرف می‌کنند؟ به نظر می‌رسه رویکرد غالب این چیزیه که در تارنمای پایگاه تخصصی قرآن کریم بیان شده. در این مقاله با ارجاع به مطهری تلاش شده این تعارض رو به این شکل برطرف کنند:

باید گفت كه خداوند تبارك و تعالی در وجود زن و مرد غرایز و روحیات اختصاصی قرار داده و به تناسب این روحیات و استعدادهای نهفته، قابلیتها و وظایف و مسئولیتهای مخصوصی را به عهده هركدام قرار داده است. اجتماع كوچك خانه نیاز به مدیر دارد و این مسئولیت باید به گردن زن یا مرد گذاشته شود و خداوند مردان را به حسب طاقتی كه بر اعمال دشوار دارند و به حسب توانائی های جسمی زیادتری كه در وجود آنها قرار داده است مسئولیت جهاد و قضاوت و امور معاش و سرپرستی خانواده، و به زنان بر حسب رقّت و لطافت و عاطفه ای كه دارند مسئولیت تربیت نسلها و كارهای ظریف را سپرده است. البته ممكن است این سؤال پیش آید كه برخی زنان در توان بدنی و یا درآمد مالی یا نیروی تعقل بر مردان برتری دارند، در جواب این سؤال باید گفت كه قانون و برنامه باید عموم را مراعات كند نه افراد نادر را چرا كه نیروی تعقل و بدنی در اكثریت مردان قویتر و نیروی عواطف و احساسات در زنان بیشتر است. بنابراین طبق این آیه، آنچه را كه خداوند برای مردان قائل شده است بیش از یك مسئولیت نیست كه به تناسب روحیات و توانائیهای او بوده است و آنچه كه برای زن قرار داده، ذره ای از ارزش او نمی كاهد بلكه نشانة شایستگی اوست. پس عدم تشابه و عدم یكنواختی در بعضی وظایف زن و مرد را نباید با تساوی آنها در خلقت و رسیدن به كمال اشتباه گرفت.
نتیجه:
از نظر اسلام زن و مرد در حقیقت و سرشت انسانیت و رسیدن به كمال و پاداش اعمال یكسانند و اگر بعضی حقوق و مسؤلیتهای زنان مشابه مردان نیست به جهت اختلاف در روحیات و استعدادها و غرائز نهفته در وجود آنهاست و اگر قرآن می فرماید: الرجال قوامون علی النساء (مردان بر زنان سپرستی دارند) منظورش سپردن مسئولیتهایی به مردان است كه متناسب با نیروی بدنی و تعقل اوست و این مسئولیت هیچ افتخار و برتری و ترجیحی بر مردان نسبت به زنان نمی آورد. و آیه شریفه الرجال قوامون علی النساء بیانگر مسؤولیت مردان در قبال زنان است و آیاتی كه بیانگر نبودن فرق میان زن و مرد هستند مربوط به اصل تساوی زن و مرد در رسیدن به قرب خداست.

من میخوام این تعارض رو به یه نحو دیگه برطرف کنم.

با توجه به تفسیری که از عقلانیت دین دارم، معتقدم اون دسته از آیات که زن و مرد رو برابر می‌بینه، احکامی هستند که در همه زمان‌ها و مکان‌ها صادق‌اند. اما این آیه 34 نساء از احکام جزئی قرآنه. فقط محدود به زمان و مکان خاصی میشه. طبیعتاً میخوام ادّعا کنم که

امروز مردان از هیچ برتری و سرپرستی بر زنان برخوردار نیستند، چه در درون خانواده و جه در درون حکومت.

این متن تا همین‌جا باشه. چون اصلا قصدم فقط طرح مسأله بود. در آینده بیشتر توضیح خواهم داد.

اما فقط بگم که به نظرم، با این تفسیر از عقلانیت دین (که دیگه نمی‌دونم متعلق به خودمه یا هگل!)، تبعیضاتی که علیه زنان وجود داره، برطرف خواهد شد.

پ.ن: در ادامه این متن، متن انسان روح است نه جسم و متن بعدی به نام «طرح و تفکیک مسائل» هم حتما بخونید. و البته این متن.


مسأله زنانجهاد تبیین
در کار کلام
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید