امروز داشتم با چتجیپیتی درباره ایدههام برای آیندهی خودم و خانوادهام حرف میزدم. ازش میخواستم همهی فکرها و برنامههام رو برام مرتب و دستهبندی کنه. توی حرفهام بهش گفتم من از طبقهبندی افکار و اهدافم لذت میبرم. انگار ذهنم بعد از این کار کلی خلوت و آروم میشه — درست مثل یه کمد شلوغ که وقتی مرتبش میکنی، هم با یه نگاه میفهمی چی به چیه، هم کلی جا باز میشه.
اون گفت: «نظریهی کمد خلوت ذهن!» و چه جالب بود این تعبیر. همونجا گفتم خب چه بهتر، یه یادداشت دربارهش بنویسم.
بهنظر من وقتی افکارت رو میریزی روی کاغذ — همه چیزهای ربطدار و بیربط — یهو فضای ذهنت خالی میشه. استرس و عذاب وجدانِ «نکنه یه چیزی یادم بره؟» هم دیگه سراغت نمیاد. درست مثل وقتی دنبال لنگهی گمشدهی جوراب میگردی! مخصوصاً اگه حسابی وقت بذاری و همهی گوشههای مخفی ذهنت رو خالی کنی و هولهولکی شروع به تمیزکاری نکنی.
مثلاً دو-سه روز وقت بذار. وقتی حالات خوبه و سر کیفی، همهی ایدهها و برنامههای توی گوشهوکنار ذهنت که خاک گرفته و فراموش شده، رو بریز روی کاغذ.
گام بعدی، جدا کردنه:
جدا کردن برنامهها، هدفها، ایدهها، آرزوها، ایدهآلها… و البته «بهدردنخورها».
دقیقاً مثل چیزهای توی کمد. وقتی چیزهای بهدردنخور رو میذاری کنار، جا برای چیزهای جدید باز میشه. اینو فقط من نمیگم؛ علم فنگشویی هم میگه!
بعدش باید همهچی رو دستهبندی کنی. بعد اولویتبندی. بعد هم برنامهریزی برای اجرایی کردنشون.
اونوقت با خودت میگی: آخیش! چه مرتب شد. کلی جام باز شد! و میری تو خلصه، انگار یه بمب دوپامین توی کلهات منفجر میشه و حس لذت میاد سراغت — اوف، نگم برات! 🤤
البته بدیش اینه که مغز، دوپامین رو پیشخور میکنه و تو فکر میکنی همهی اون کارها رو انجام دادی! و همونجا ممکنه انگیزهات تبدیل بشه به تنبلی. من که خودم دقیقاً اینطوریام.
ولی حسنش اینه که چون همهچی رو نوشتهای، هیچچی گُم نمیشه. وقتی دوپامین تموم شد، میتونی دوباره بری سراغ «کمد خلوت ذهن».
اینبار که در کمد رو باز میکنی، میدونی چی به چیه. چون اولویتبندی کردی. یه تکهشو جدا میکنی و با تمرکز میری سراغ اجرایی کردنش. لازم نیست دو ساعت کل کمد شلوغ رو برای پیدا کردن یه لنگه جوراب زیرورو کنی — که هم خسته بشی، هم بیانگیزه. تازه شاید آخرش هم پیداش نکنی! و اگر هم پیداش کنی، نصف انرژیت رو خرج پیدا کردنش کردهای.
یه نکته مهم دیگه هم اینه که وقتی کمد ذهنت مرتب باشه، دیگه استرس کارهای عقبافتاده یا کمبود وقت رو نداری. ذهن و اعصابت واقعاً آروم میشه. هر وقت بخوای، درِ کمد رو باز میکنی و بهترین انتخاب رو برای اون روز برمیداری. تازه میتونی یه ایدهی جدید هم اضافه کنی یا ایدههای قبلی رو بهروزرسانی کنی — چون همهشون مرتب هستن.
---
✨ نتیجه:
نظریهی «کمد خلوت ذهن» مال خودمه. دوست دارم افکار شخصیم رو هم توش بنویسم. چون وقتی ذهنت مرتب باشه، همهچی شدنیتر و زندگی، سبکتره.
---