ویرگول
ورودثبت نام
Aylie
Aylie
Aylie
Aylie
خواندن ۱ دقیقه·۳ ماه پیش

آتریا....Etherea

اگر یک نگاه بندازی خوشحال میشم :))
اگر یک نگاه بندازی خوشحال میشم :))

اگر یک نگاه بندازی خوشحال میشم :))


دفتر خاطرات آتریا_صفحات اول_

در یتیم خانه مخصوص «ستارگان مرده» یک روز عادی بود.

مادام کیوکو کودا،صاحب خانه قدیمی،یک زن لاغر اندام ژاپنی بود،مادام هیچ وقت آن لباس خاکستری اش که هیچ رنگ روشنی بجز یقه بند سفیدش نداشت، را هیچ وقت در نیاورد...آیا بهتر است بگوییم ندیدیم که آن لباس را عوض کند.یا یک کمد در از لباس های خاکستری ساده دارد،یا هم هر روز همان لباس را می‌پوشد،این یکی از معمای های یتیم خانه است. چهره خیلی بی روح و جدی ای دارد،در نگاه اول ممکن است او را قضاوت کنید ولی باید بگویم که او خیلی زن مهربانی است،و همیشه با ما مهربان بوده...تا حالا ندیدم به کسی «واقعا» عصبانی شود...

در کنار مادام کیوکو،آشپز خانه قدیمی، دوشیزه مری را داریم،اسم کامل ماریا کِری است،یک زن چاق و قد کوتاه ولی قیافه اش برخلاف بدنش کاملا لاغر است،موهای بلوندش با چشم های آبی روشنش همخوانی عجیب ولی زیبایی دارد،او نیز زن مهربانی است ولی خب...تا زمانی که او را عصبانی نکنیم به ما غذا های خوبی می‌دهد...

«همیشه فکر میکردم، و همچنان میکنم که سر های مادام کیوکو و دوشیزه مری جابجا شده اند، چون چهره هایشان با بدنشان اصلا همخوانی ندارد...

بگذاریم،بگذارید به شما در مورد خانه قدیمی( یتیم خانه) و خودم بگویم...

ادامه در قسمت بدی...حتما ببینید! ممنون :)

انیمهداستانتخیلیرمان فانتزیدلنوشته کوتاه
۱
۰
Aylie
Aylie
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید