Karma·۸ روز پیشbridge (part4) cursed jungleدر سکوت نگاهش کردم و به حرفاش گوش کردم غمی که درون صدایش رسوخ کرده بود را نمیتوانست پنهان کند کنارش نشستم به سمتم برگشت و نگاهم کرد
داستان گو·۱۰ روز پیشداستان رمز گشایی در پاریس (بخش چهارم )انتشارات داستان گو🧪🌌⚠️آرمان و کمیل تمام شب را بیدار ماندند، غرق در معادلات پیچیده و نقشههای عجیب. آزمایشگاه پر از نمودارهای بههمریخته،…
داستان گودرداستان گو·۱۰ روز پیشداستان رمزگشایی در پاریس 🧬(بخش سوم)انتشارات داستان گو 🌌👁️🕵️♂️آرمان نفسش را حبس کرد و سعی کرد آرامش خودش را حفظ کند. ذهنش پر از سوال بود، اما میدانست که هر کلمهای که از ده…
داستان گودرداستان گو·۱۰ روز پیشداستان رمزگشایی در پاریس 🧬(پخش دوم)انتشارات داستان گو🌌🕵️♂️🔦آرمان همان شب، مسلح به دفترچه یادداشت علمیاش و چراغقوهای قدرتمند، به سمت مونمارتر راه افتاد. خیابانهای سنگف…
داستان گودرداستان گو·۱۰ روز پیشداستان رمزگشایی در پاریس 🧬(بخش اول)🌇🗼🔬در قلب پاریس، شهری که همیشه روح هنر و علم را در هم تنیده بود، مردی ۲۸ ساله به نام "آرمان موریس" زندگی میکرد. آرمان یک محقق علمی بود…
Karma·۱ ماه پیشbridge(part3)داستان خونداستانی بس طولانی بود روزی رسید که همه می دانستیم خواهد رسید روزی که سلول های خون افسار گسیخته شدند روزی که یک جهش سلول های خون ر…
Karma·۱ ماه پیشbridge(part 2)مکس در حالیکه به آسمان اشاره می کرد انگشت خود را به سمت ماه نشانه گرفته بود درخشان تر از همیشه بود آسمان شب هنوز زنده بود
هفتقیچی؛·۲ ماه پیشرهبر مافیای شرق و شمال؛ نارا شینوی p1نارا؛ پسری که از بچگی تو فقر و سختی زندگی کرده و سختی هایی که دیده باعث شده کارش به مافیا بکشه و بخاطر زور، هوش و سرعتش، تبدیل به…
م. ایهام·۴ ماه پیشگفت و شور¡ ɴʀsᴏᴘ❗❕از زیرخاکیا ❗❕( only conversation) پارت یکم+ چرا انقد چشاتو باز و بسته میکنی و گوشاتو با دستات محکم فشار میدی؟!! _ سرم... + سرت…