مهرنوش فیروزی·۶ ماه پیشماهی گِلیتجربهی شخصی از بیرحمیِ جمعیچند سال پیش، دقیقاً در یک شب معمولی که با خانواده داشتیم فیلم میدیدیم، زمین زیر پایمان مثل ژله ولی کمی محکمت…
مهرنوش فیروزی·۶ ماه پیشاقرار به ندانستنروزگار غریبی است نازنین. شاید تنها باری باشد در تاریخ زمین که انسان این چنین مدعی است. مدعی است که من میدانم، من خواندهام، من دکترم، من د…
مهرنوش فیروزی·۱ سال پیشرقص رهاییمدتی است که بهطور فردی دورههای کودک درون را میگذرانم و تمرینهایش را انجام میدهم. دارم سعی میکنم دختر کوچک درونم را بهتر بشناسم و با ا…
مهرنوش فیروزی·۱ سال پیشبادام زمینی، من، گل، آب!جایی کار میکردم که همکارم خیلی اذیتم میکرد.من مظلوم و بیسروصدا بودم و او هر بلایی که دلش خواست سرم درمیآورد. کارهایی که وظیفهی خودش…
مهرنوش فیروزی·۱ سال پیشمیبینمت اما نگاهت نمیکنم.کار درستی نکرد تلگرام که این آپدیت را به این پیامرسانِ دوستداشتنی اضافه کرد. از این قرار است که شما پیام همه را میبینید اما بعد روی یک گ…
مهرنوش فیروزی·۱ سال پیشجالبیم و درخورِ تفکر!پارسال در یک گروه تلگرامیای عضو بودم که در بابِ نوشتن و قلمزدن فعالیت میکرد. گروه زنده بود؛ با سيصد عضو که از قضا همه فعال و پرتلاش بودی…
مهرنوش فیروزی·۱ سال پیشتیتر را خودتان پیشنهاد کنید.اسم فیلم را نمیدانمچندین بار ما این جمله را شنیدهایم؟ «دست از کمالگرایی بردار، تو همینجوری هم خوبی، داری خودتو به کشتن میدی و...» . و…
مهرنوش فیروزی·۱ سال پیشدر باب طبع و پوستجدیداً یاد گرفتهام ناشتا آب و لیموی تازه مینوشم. نمیدانم فایدهاش چیست، یا لاغر میکند یا پوست را مثل شیشه صاف میکند. این را از کجا یا…
مهرنوش فیروزی·۱ سال پیشما برای آنکه مهرنوش ذرهای لاغر شووود، خونِ دلها خوردهایم، خونِ دلها خوردهایم.از توی سرم چیزی داشت درمیآمد، شبیه به آن چیزی که از سر تام بیرون میآمد وقتی که جری با چوب بیسبال به فرق سرش میکوبید. اما کسی به سرم چیز…