گردوی بنفش·۲ ماه پیشبزرگسالیمن خیلی آدم بنویسیم و رنگی رنگی باشیمی بودم، ادم خوشحالی های کوچیک رو پیدا کنیم، از اولین بارون پاییز ذوق کنیم، بدوییم بریم کتاب جدید شعر ش…
گردوی بنفش·۴ ماه پیشتف تو روت پسر!امروز دیدمش، بعد از یک ماه، اتفاقی وقتی بیست دقیقه دوییده بودم و نفسم گرفته بود و خیس عرق و خسته و خیلی قرمز بودم، دیدمش. میخواستم برم ی تف…
گردوی بنفش·۵ ماه پیشرنج رنگ پوستیک روز باید درباره تاثیر رنگ پوست در خانواده های ایرانی بنویسم. اینکه چطور رنگ پوست مایل به سفید همه چیز را تغییر می دهد، تو را خوشبخت و تا…
گردوی بنفش·۵ ماه پیشیادداشت دوم/ شجاع یا حاضر؟ مسئله این است.یادداشت دو دلم میخواهد ادم شجاع تری باشم، مثلا یک دفعه بزنم به دل اتوبان، گوشی تلفن را بردارم و به رندم ترین ادم جهان پیام بدهم. توی گروه ک…
گردوی بنفش·۵ ماه پیشوبلاگ نویسیفکر میکنم از سال 89 بود، یعنی زمانی که حدودا 13 سال داشتم، توی بلاگفا مینوشتم، قدمت عجیبی است، 14 سال از آن روزها می گذرد. و همین گذر کردن…
گردوی بنفش·۸ ماه پیشیادداشت پنجمکس به چشمم در نمیآید که گویم مثل اوست/خود به چشم عاشقان صورت نبندد مثل دوست #سعدی هزارتا ادم بهتر و خوش گو تر و خوش خلق تر بیاور. اصلا همش…
گردوی بنفش·۱ سال پیشانزوایادداشت نهم (انزوا) یکی از غمهای این چند سال معلم بودن این است که به اقتضای زمانی که میگذرد، بچههایی که خیلی باهاشان رفیق شدهای، آن تاب…
گردوی بنفش·۲ سال پیشیادداشت های پراکندهامروز که داشتم سر کلاس پنجم ها قصه ی زندگی رستم و زال و سام و سهراب را تعریف میکردم، بچه ها داشتند همگی گوش میدادند. یک جایی از داستان، جای…
گردوی بنفش·۲ سال پیشرویاواقعیتش اینه، هممون داریم روزهایی رو زندگی میکنیم که فکر میکردیم هیچ وقت نمیرسن، داریم اون روزها رو زندگی میکنیم و باز از تک تک اون روزها خ…