ویرگول
ورودثبت نام
فاطمه امانی
فاطمه امانی
خواندن ۱۱ دقیقه·۳ سال پیش

روانشناسی سایه : از خودآگاهی تا تغییر خود

قسمت هایی از شخصیت ما در سایه گم می شوند و ما را با حس پوچی رها می کنند.
قسمت هایی از شخصیت ما در سایه گم می شوند و ما را با حس پوچی رها می کنند.


لینک متن اصلی

https://medium.com/big-self-society/shadow-work-a-simple-guide-to-transcending-the-darker-aspects-of-the-self-e948ee285723

از خودآگاهی تا تغییر خود

کار با سایه: راهنمای آسان برای فراتر رفتن از جنبه‌های تاریک‌تر خود
کار با سایه متعالی‌ترین شکل روشنی بخشی است که انجام می‌دهید.

سایه چیست؟

از نظر بسیاری، اصطلاح "سایه" معانی منفی و تاریک را بیان می‌کند. به همین خاطر، می‌توان فرض کرد که کار با سایه تمرین معنوی تاریکی است که جنبه‌های منفی و شیطانی شخصیت ما را در بر می‌گیرد. سایه تاریک است زیرا ما از ابعاد روشن و تاریک ساخته شده‌ایم. اما این بخشی از کسی است که ما هستیم و نمی‌توانیم از خودمان بترسیم. اولین‌بار سایه توسط کارل یونگ روان‌شناس به دنیای غرب معرفی شد. او سایه را به‌عنوان بخش‌های ناخودآگاه و طرد شده شخصیت ما توصیف می‌کند که ایگو یا خود نمی‌تواند آن را ببیند، تأیید کند و بپذیرد. سایه هر جنبه از وجود ماست که در معرض خودآگاه ما قرار نمی‌گیرد. در کودکی، ما به‌صورت کامل متولد می‌شویم، اما این کامل بودن کوتاه‌مدت است. سایه به‌عنوان نتیجه روابط خاص ما با افراد نزدیک در دوران کودکی‌مان ایجاد می‌شود. مراقبان ما باعث می‌شوند به این باور برسیم برخی از جنبه‌های ما خوب و برخی دیگر بد هستند. جنبه‌های بد طرد می‌شوند و در نهایت سایه را شکل می‌دهند.

چگونه سایه بر شما تأثیر می‌گذارد؟

هنگامی که برای بقا به مراقبانمان وابسته هستیم، جنبه‌های نا پذیرفتنی را سرکوب می‌کنیم وبر جنبه‌های قابل‌قبول اغراق می‌کنیم. به‌عنوان‌مثال، پسر پنج‌ساله‌ای را تصور کنید که بسیار احساسی و عاطفی است. چیزی اتفاق می‌افتد و او عصبانی می‌شود و گریه می‌کند. در مقابل، پدرش می‌گوید، " بس کن مثل پسر کوچولوها گریه می‌کنی، مرد باش”. پدرش معتقد است که گریه کردن بد است، بنابراین احساسات پسرش را سرکوب می‌کند. در نتیجه، این رفتار جنبه آرام و حساس او را به سمت تاریکی‌ها سوق می‌دهد و " قوی رفتار کردن" را شروع می‌کند. در دوران بزرگسالی، او دچار مشکلات احساسی می‌شود و حتی زمانی که لازم است قادر نیست احساساتش را نشان دهد. به همین خاطر، او در روابطش دچار کشمکش می‌شود و هیچ‌وقت به خودش اجازه بروز کامل نمی‌دهد. هر زمانی که شما سرکوب می‌کنید سایه رشد می‌کند.
مثال دیگر، دختربچه‌ای است که درباره چیزی عصبانی است و اوقات تلخی می‌کند. بلافاصله مادرش به او می‌گوید" بس کن آن‌قدر بد نباش." هروقت که او عصبانی می‌شود مادرش تکرار می‌کند: بس کن و دختر خوبی باش. دختربچه فکر می‌کند "عصبانی شدن بد است". " باید سعی کنم عصبانی نشوم". با گذر زمان او از خشمش جدا می‌شود - اما این جداشدن خشم را پنهان نمی‌کند. او با این باور بزرگ می‌شود که همیشه باید خوددار باشد. بعدها متوجه می‌شود که سرکار دچار مشکل می‌شود به‌خاطر اینکه مردم او را تحت‌فشار قرار می‌دهند. اغلب احساس می‌کند که نزدیک است از کوره در برود و نمی‌داند چه بکند. او می‌فهمد که خشمش همیشه وجود دارد، به شیوه‌های تسلیمی و خصمانه بروز می‌یابد و در کارش مشکل‌ساز می‌شود.

نقش ذهن نیمه هشیار

ذهن نیمه هشیار را می‌توان سایه نامید زیرا نمی‌توان آن را مستقیم مشاهده کرد و از آن آگاه شد. ذهن هشیار شبیه به روشنایی است چون می‌توانیم آن را ببینیم و از آن آگاهیم. هر چیزی که در نیمه هشیار ما جریان دارد جنبه‌هایی از خودمان است که طرد می‌کنیم - تکه‌های غیرقابل‌قبول و ناخواسته. لحظه‌ای که شما در مورد خودتان چیزی می‌گویید که بد است، دلیلی برای سرکوب، نادیده‌گرفتن و انکارکردن آن پیدا می‌کنید. گرچه سایه نادیدنی است بر هر چیزی که انجام می‌دهیم تأثیر می‌گذارد. زمانی که جنبه‌ای از خودمان را انکار می‌کنیم ناپدید نمی‌شود. تنها از جنبه هشیار محو می‌شود. سایه - با زندگی منحصر به خودش - اگر به آن توجه نکنیم می‌تواند بر اعمال و تجارب زندگی‌مان تأثیر عمیقی بگذارد. سایه دلیل انجام کارهای خاصی است که در زندگی انجام می‌دهیم بدون آن که بدانیم چرا انجام می‌دهیم. ما بالغ می‌شویم و فکر می‌کنیم باید بهتر بتوانیم با زندگی کنار بیاییم اما پیوسته در الگوهای ناخوشایند قرار می‌گیریم. به همین خاطر سایه خارج از محدوده سطح هشیار به‌صورت باورهای ناهشیار و محدودکننده عمل می‌کند.

سایه تنها دربردارنده جنبه‌های منفی و تاریک نیست

سایه در برگیرنده استعدادهای بالقوه، موهبت‌ها و توانایی‌های ذاتی است که هنوز کشف نشده‌اند. چیزهای فوق‌العاده هم ممکن است در سایه به سرانجام برسد. می‌توان گفت دختری با احساس خودشناسی به دنیا می‌آید. او می‌داند کیست، چه دوست دارد و چه چیزی دوست ندارد، آنچه را که می‌خواهد درخواست می‌کند و مطمئناً از اینکه به روش خود صحبت کند ابایی ندارد. او دختر کوچولوی قوی است اما در خانواده‌ای بزرگ می‌شود که مدام به او می‌گویند آرام باشد چراکه بیش از اندازه واکنش نشان می‌دهد. بخش‌هایی از وجود او که قوی و با اعتمادبه‌نفس است طرد می‌شوند بنابراین او جنبه‌هایی از خودش را نمی‌پذیرد. او با این تصور که باید آرام، مهربان و متواضع باشد بزرگ می‌شود. ولی نمی‌تواند درک کند چرا زندگی آن‌قدر دردناک است. حقیقت این است که او جنبه‌های مهمی از خودش را سرکوب کرده است و بنابراین احساس طردشدگی می‌کند. جنبه تاریکی دارد که نمی‌داند چطور به سطح روشنایی بیاورد. دلیل اینکه سایه در برگیرنده جنبه‌های مثبت است این است که ما از فکر و عکس‌العمل مردم وقتی که به آنها عمل کنیم می‌هراسیم.

تجزیه خود به قسمت‌های مختلف شکاف ایجاد می‌کند.

سایه فرایند تجزیه است که درون شما اتفاق می‌افتد. شبیه به این است که دو شخص متفاوت زندگی شما را کنترل می‌کنند. تابه‌حال پیش‌آمده فردی بسیار آرام و مهربان را ملاقات کنید که با وقوع حادثه‌ای در یک‌چشم به‌هم‌زدن به کسی دیگر تبدیل می‌شود؟ او فردی بدجنس و ترسناک می‌شود که عصبانی می‌شود یا دمدمی‌مزاج است. چطور چنین فرد آرامی به دیوانه روانی تغییر می‌کند؟ به این خاطر است که دو بخش متفاوت از آنها زندگی‌شان را کنترل می‌کنند و زمانی که خشمگین می‌شوند قسمت سایه آنها را کنترل می‌کند. اغلب ما سایه را کم‌اهمیت تراز چیزی که هست و این که قدرتی ندارد در نظر می‌گیریم. ولی اشتباه است. سایه بسیار قدرتمند است. سایه می‌تواند زندگی شما را دگرگون کند و روابط دوستانه شما را از بین ببرد. هر زمانی که شما خارج از محدوده سایه عمل می‌کنید آن بزرگ و بزرگ‌تر می‌شود.

هر چه بیشتر سرکوب کنید سایه بزرگ تر می شود.
هر چه بیشتر سرکوب کنید سایه بزرگ تر می شود.


چگونه سایه را در وجود خود تشخیص دهید؟

تفکیک و تجزیه حالات طبیعی نیستند. ادغام و یکپارچگی جنبه‌های طبیعی انسان هستند، بنابراین سطح نیمه هشیار تلاش می‌کند توجه شما را به هرآنچه که تمام‌وکمال است جلب کند. شناسایی سایه مشکل است به‌خصوص اگر شما بخشی از وجود خودتان را به سطح ناهشیار طرد کرده باشید. در عمل سه‌راه برای شناسایی سایه وجود دارد:

1. فرافکنی

اکثر افراد عقاید خود را به دیگران فرافکنی می‌کنند. وقتی چیزی را در خوددوست ندارند آن را به دیگران نسبت می‌دهند. ما اغلب سایه‌های خود - خشم سرکوب شده، گناه، شرم و چیزهایی درباره خودمان که دوست نداریم - را به دیگران فرافکنی می‌کنیم. دیگران را به‌خاطر رفتاری که در وجود خوددوست نداریم سرزنش می‌کنیم. به این نکته توجه کنید که چطور خود را به دنیای بیرون فرافکنی می‌کنید. به‌خاطر اینکه دنیا تلاش می‌کند ما را دوباره کامل کند، مردم، مکان‌ها و هرآنچه در دنیا است همانند آینه عمل کرده و خود واقعی ما را منعکس می‌کنند.

2. محرک‌ها

محرک نمایانگر آسیب روانی گذشته است. رویدادهای بیرونی که موجب کشمکش در زندگی می‌شوند تنها محرک نیستند بلکه پیام‌هایی هستند که ما را قادر می‌سازند از هرآنچه در درونمان پنهان شده است آگاه شویم. به محرک‌هایی که آسیب‌ها و سایه شما را نشان می‌دهند دقت کنید. سعی کنید محرک‌های احساسی را قبل از عمل‌کردن به آنها نه بعد از آن شناسایی کنید.

3. الگوها

الگوهای تکراری در زندگی جنبه‌هایی از سایه را نشان می‌دهند. الگوها نمایانگر سایه هستند زیرا سایه خود را در واقعیت شما منعکس می‌کند تا ادغام و قابل رویت شود. سایه از شما می‌خواهد از آن آگاه شوید. آن می‌خواهد دیده و پذیرفته شود. در میان الگوها، جنبه‌هایی از سایه خود را می‌یابید که در موقعیت‌های مختلف خود را نشان می‌دهند تا زمانی که شما حاضر باشید به آنها توجه کرده و چرخه را متوقف کنید.

چرا در برابر کار با سایه مقاومت می کنیم؟

سایه موضوع عجیب و بحث برانگیزی است. گرچه مربیان روحانی، مشاورهای زندگی و روان‌شناسان کار سایه را دوست دارند و معتقدند که این امر می‌تواند زندگی شخص را بهبود ببخشد، افراد دیگر بر این باورند این کار چندان سودمند نیست. آنها گمان می‌کنند اگر دنبال پدیده‌های تاریک باشید تنها چیزی که خواهید یافت امور تاریک بیشتری است. گرچه توجه بر جنبه روشن مهم است اما تاریکی را از بین نمی‌برد. تاریکی درست طرف دیگر قرار دارد و منتظر است در لحظه مناسب خود را نشان دهد و زمانی که خود را نشان دهد ممکن است انتظار آن را نداشته باشید. بهتر است خود به دنبال سایه باشید و یکبار برای همیشه با سایه سازش کنید. اگر نگران این هستید که ممکن است چه چیزی بیابید، احتمالاً چیزی وجود دارد که نمی‌خواهید با آن روبرو شوید. به‌جای اجتناب مداوم، می‌توانید آن را به‌عنوان عامل دیگری در نظر بگیرید که با سایه کار کنید. اگر می‌خواهید آگاه شوید و زندگی خود را بهبود ببخشید این کار ضروری است. واقعیت این است که کسی دیگری نمی‌تواند این کار را برای شما انجام دهد. کار با سایه سختی ندارد که نیاز به سال‌ها برنامه‌ریزی داشته باشد. کار با سایه آگاه شدن از آنچه که پنهان است و التیام تدریجی جنبه‌های خود است. زمانی که کار با سایه را آغاز می‌کنید ممکن است راهی را که وقتی در کودکی مجبور شدید آن احساسات را سرکوب کنید دوباره تجربه کنید. اما لحظه‌ای که شما به آن دست می‌یابید، دیدگان شما را به جنبه جدیدی از خودتان باز می‌کند که از آن اطلاع نداشتید.

چگونه سایه را یکپارچه کنیم؟

کار با سایه چیزی نیست جز هشیار کردن ناهشیار و پذیرش نا پذیرفتنی‌ها. این تمام‌کاری است که سعی دارید انجام دهید. هدف کار با سایه یکپارچه‌سازی است. ادغام ناهشیار منجر به آگاهی تمام‌وکمال می‌گردد. کار با سایه نزدیک کردن سایه به خودتان است. مهم‌تر اینکه این بخشی از شخصیت شما است. هدف آوردن سایه به روشنایی آگاهی یا منعکس کردن نور آگاهی به آن است. هرچقدر نور بیشتری بتابانید سایه کوچک‌تر می‌شود. در ذیل روش‌های ساده‌ای برای کار با سایه بیان شده‌اند

1. دوران کودکی را مرور و بازبینی کنید

از خود بپرسید: آیا به‌عنوان کودک مرا قبول داشتند؟ اکثر اوقات چه احساسی داشتم؟ از من چه انتظاری داشتند و نزدیکانم چه رفتارها و احساساتی را قضاوت می‌کردند؟
رفتارهایی که قضاوت می‌شدند جنبه‌هایی از سایه وجودی شما را ایجاد کردند. هنگامی که پاسخ‌هایی برای این سؤال‌ها بیابید، جنبه‌های سایه وجودی خود را درک می‌کنید.

2. نسبت به سایه خودآگاه باشید

همان‌طور که نمی‌توانیم در تاریکی چیزی ببینیم از سایه هم آگاهی چندانی نداریم. برای شناخت چیزی باید آن را درک کنید. زمانی که جنبه‌های طرد شده خود را درمی‌یابید بر آنها تأثیر می‌گذارید. آنها مثبت هستند یا منفی؟ اگر شما دریابید که جنبه منفی است با آن سازش کرده و از سطح سایه رها سازید. اگر جنبه مثبتی است دوباره با آن پیوند یابید و قدرت خود را بازیابید. آگاهی شبیه دیدن چیزی است که به یکباره با نور روشن شده است. مهم‌ترین مرحله در کار با سایه آگاه شدن از آن است. به آن نور آگاهی بتابانید یا از تاریکی خارج کنید.

3. .به‌خاطر وجود سایه احساس شرمساری نکنید

هنگامی که از سایه خود آگاه شدید احساس شرمندگی و ملامت نکنید. در عوض، عشق و علاقه، توجه و پذیرش خود را به آن نشان دهید. سایه شما اولین‌بار به‌خاطر عدم پذیرش به وجود آمد. لحظه‌ای ایجاد شد که شما شروع به کنارگذاشتن آن کردید. مخالفت کردن با سایه آن را قوی‌تر می‌کند. سایه بخشی از شخصیت شما است بنابراین از منظر عشق به آن توجه کنید. سایه را همان‌طور که است دوست بدارید.

4. از محرک‌های خود استفاده کنید

محرک‌ها پیام‌آور و فراخوانی برای کاوش عمیق‌تر ابعاد ناهشیار هستند. پیام‌ها رویدادهایی هستند که عکس‌العمل شدید احساسی در شما ایجاد می‌کنند. به‌این‌ترتیب نام نهادن آنها را تغییر می‌دهد و تأثیری که بر شما دارند را می‌کاهد. این امر به شما امکان می‌دهد به‌جای زندگی‌کردن با آن یک گام از عکس‌العمل احساسی جدا شوید و به آن توجه کنید. محرک‌ها بازتابی از آسیب‌های عمیق حل نشده هستند. آنها به سطح هشیاری میایند تا نظر شما را به اموری که سرکوب شده‌اند جلب کنند.

5. بدون قضاوت توجه کنید

یکی از بزرگ‌ترین اشتباهاتی که هنگام کار با سایه مواجه می‌شوید این است که هنگامی که آن را تشخیص می‌دهید قضاوت می‌کنید. اگر شما اجازه دهید منتقد درونی سخت‌گیر ظاهر شود و سایه را قضاوت کند، دوباره آن را طرد می‌کنید بنابراین سایه بزرگ‌تر و قوی‌تر می‌شود. وقتی به سایه توجه می‌کنید، بدون قضاوت آن را تأیید و نظاره کنید. آن را ببینید تا درک کنید و سپس برای یکپارچگی آن تلاش کنید. کار با سایه متعالی‌ترین شکل روشنی بخشی است که انجام می‌دهید.

با سایه سازش کنید تا بتوانید به آرامش برسید

کار با سایه روش خارق‌العاده‌ای برای تجربه التیام درونی و تغییر است، و تنها چیزی که لازم است خودآگاهی است. هر فردی در طول زندگی مشکلاتی را پشت سر گذاشته است که سایه را ایجاد می‌کند. خبر خوب این است که کل دنیا کنار ماست و به ما کمک می‌کند تا دوباره کامل شویم. هر فعالیتی در جهان در جهت رشد و توسعه است. ما فرصت‌های زیادی در اختیار داریم تا با سایه خود مواجه شده و رها شویم. مهم نیست چقدر از توجه کردن به سایه خود اجتناب می‌کنید. سایه در واقعیت زندگی ظاهر می‌شود تا زمانی که به آن توجه کنید. خود گسیخته به دنبال یکپارچگی است و برای ما فرصت‌هایی فراهم می‌شود که می‌توانیم جنبه‌های از خود را که سرکوب، طرد و انکار کرده‌ایم ببینیم. هرچه بیشتر از سایه خودآگاه شوید و آن را بپذیرید، انسان آگاه‌تری می‌شوید و قدرت و تأثیر بیشتری بر خود و زندگی خود خواهید داشت.

روانشناسیروانشناسی فردیخودشناسیروانکاویترجمه
BA in Psychology _ MA in Teaching English as a Foreign Language. English-Persian Translator
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید