رها همتی·۴ سال پیشاز جمعیت امام علی (ع) تا ایمانروز معارفه تو جمعیت امام علی، اولین سوالی که ازمون پرسیدن این بود که: "چرا جمعیت رو انتخاب کردید؟ اینهمه خیریه و سازمان دیگه هست، چرا انتخ…
رها همتی·۴ سال پیشگورهای خالی(نیمهی اول این متن پیش تر با نام "خاموشی" منتشر شده.)آن روز به نشانهی اعتراض به دیکتاتوری پادشاه و وضعیت نابسمان زندگیهایمان، در تمام شه…
رها همتی·۴ سال پیشخاموشیآن روز به نشانهی اعتراض به دیکتاتوری پادشاه و وضعیت نابسمان زندگیهایمان، در تمام شهرها با دُم از درختان و ساختمانها آویزان شدیم. در تما…
رها همتی·۴ سال پیشپیشانگارههای وهمناک"تحمل عینی هیچ مصیبتی از تصور کردنش سخت تر نیست!""تحمل عینی هیچ مصیبتی از تصور کردنش سخت تر نیست!"....در حالیکه به سقف ترک خوردهی بالای سر…
رها همتی·۴ سال پیشقسمت اولساعت چهار و نیمه. نزدیک غروب.از ساعت ۸ صبح داریم اینجا بکوب کار میکنیم و پاهامو دیگه تقریبا نمیتونم حس کنم. نمیدونم چرا امروز انقدر زود خست…
رها همتی·۴ سال پیششهر قرمزماشینها با سرعتی فزاینده به سمت شمال و جنوب در حرکت اند.این قسمت از شهر به واسطهی جنون این ماشینها دو چندان سرد شده و من که وسط این دو ت…
رها همتی·۴ سال پیشباتلاق رهاییبرای گذر از جنگلِ وهمناکِ این روزها، باتلاقی از استرس ساختهام که با هر لحظه دست و پا زدن در آن، از افکار مخرب و جانکاه فرار میکنم. این رو…
رها همتی·۴ سال پیشطاعونکلمهی طاعون برای نخستین بار بر زبان میآمد.… در دنیا همانقدر که جنگ بوده طاعون هم بوده است. با وجود این، طاعونها و جنگها پیوسته مردم را…
رها همتی·۴ سال پیش"نامهای که هرگز ارسال نشد"فردا تولد ۴۰ سالگیم است.میخواهم در آستانهی دههی پنجم زندگیام اولین نامهام را برایت ارسال کنم.دخترماگر انسان را به یک درخت تشبیه کنی، ش…