ویرگول
ورودثبت نام
هاجر رنجبر
هاجر رنجبر
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

چرا نوشتن؟

باید نوشت! هنگامی که ننوشتن خواستگاه هزار رنج و بهانه و سکوتی تحمیلیسیت و هراس! هراس از عریانی خود و رسوایی که خودت را برهنه بنمایانی به خودت وبه آنها که به تماشا می نشینند.نمایاندن ناتوانی خودت به خودت که آنچنان که باید نمیدانی و چقدر کم میدانی. اما در این میان اشتیاقی ست فروخورده و سرکوب شده از آن گونه که تو را فرا می خواند به برخاستن به دوباره ساختن و از نو ساختن و مایوس نبودن از کمبود و خلا فراگیری که در برت گرفته. که نوشتن باید! بی بهانه و دگر گونه تا مقصد دگرگونی که مشتاقانه خواستار آنیم و یا شاید به طرز ناگزیرواری دچارش. چنان که مجسمه ساز با قطعه سنگ نتراشیده و نقاش با بوم خالی اش و انسان با تمام نیاموخته هایش, راه های نرفته اش و حرف های نانوشته اش. و اینجاست که میتوان گفت من می نویسم پس هستم. این هستن من در گرو نوشتن و فرارفتن از خود است. هما ن خود بیخود که خود را گهگاه به سخره میگیرد و خالی می شود از خودش و شتاب میگرد در اوج بی خود شدگی و رهیافتن به دیگری دیگر.


نوشتنخودشناسی و هنرشروع نوشتنعادت به نوشتنسبک نوشتن
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید