Zelda.z.d.x
Zelda.z.d.x
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

نگهبان تاریک زمین

پارت 19

هی وا این چه جور جایی واسه گم کردن کسیه!تازه اصلا واسه چی رفته بودن اونجا؟؟الان چرا پادشاهه ؟

من

اول تمام ماجرای گم شدن زنت و تا ماجرای پادشاه شدن تعریف کن بعد تصمیم میگیرم کمکت کنم یا نه.

گاگیوم

کی از تو کمک خواست هان.هق هق

من

نره اون الان دستیاره منه حرف میزنی یا کلا زنت و پیدا نمیکنی،چون خودم همین جا از دستت راحت میشم.

هان داره در قصر باز میشه واسه چی ایزومی؟،نمیدونم بانوی من نمیتونم جلوش رو بگیرم.

صبر کن اون قدرت خودش خدای بزرگ این جا چی کار میکنم نکنه یه کاری کردم خودم نفهمیدم،هان موهای قهوه ای یه من ریش سیسپک با یه پارچه دراز سفید؟این چه قیافه ای هان نمیشد شمایلت و مثل همیشه جوان میکردی؟تازه یه چیز بهتر میپوشیدی الان قشگ لخته این بدنت که.

خدا

سلام زلدا و اینکه لخت نیستم.

من

سلام بر شما ای خدای بزرگ.

وایو

این خدای بزرگه خیلی نحیفه که.

من

بهتره همتون تعظیم کنین و اینکه هیچ کس حتی خدایان هم نمیدونن ایشون چه شکلین ،فقط واسه اینکه از درک ما فراتره واسه راحتی ما با شکل انسانی خودشون رو نشون میدن.

خدا

زلدا نمیخواد این همه احترام بزاری.

من

میشه بدونم چی باعث شده شما به دنیای مردگان بیان؟

خدا

خوب با تو کار داشتم و داشتم همین جوری اینجا میگشتم.

بله بله همین جوری شما هیچ کاری تون بی هدف نیست ،همه اینو میدونن.

من

هه اونوقت چه کاری با من دارید؟

خدا

خوب ازت میخوام پادشاه سرزمین ایکیراشی ها بشی یعنی همین جا پادشاه ناحیه هفت،فکر میکنم این با انتقامتم در ارتباط باشه ولی باعث مرگ بی گناهی بشی بازم عصبانی میشم ها.

واقعا نمیشه یک بار فقط یک بار از همه چی خبر نداشته باشین،هی من دوست ندارم پادشاه جایی بشم،کار سختیهه.

من

حتما انجام میدم.

خدا

نه اصلا کار سختی نیست.

من

ها ها بله میشه لطفا ذهن منو نخونید.

خدا

نه نمیشه چون من باید به تمام صدا های افریده هایم گوش بدم،اوه راستی به گاگیوم هم کمک کن.

من

امره دیگه ای نیست؟.

خدا

چه رک شدی .

من

چون به هر حال میدونین تو ذهنم چیه که پس بهتره به زبون بیارم.

خدا

اره خوب تا بعد نگهبان کوچولو من.

چیارا

وای خدا خواهر چه طوری اینقدر راحت حرف میزدی ،من که نمیتونستم حتی نفس بکشم.

کن

چه ابهتی داشت خفه کننده بود.

سونیا

امیدوارم هیچ وقت اعصبانیش نکنم،بچه ها شما حالتون خوبه.

تاکا

اره اون اقاهه که خیلی مهربون بود.

روما

بهمون شوکلات داد.

ایزاوا

عجب قدرتی میخوام این همه قوی شم.

سونیا

هی کی اصلا به شما نزدیک شد.

من

سرم درد گرفت،ایزومی میز رو بچین ،گاگیوم بهتره تعریف کنی.

.........................................

گاگیوم

بابت غذا ممنون،خوب من قبلا ماجراجو بودم بازنم همراه میشم و ........

من

از اول زندگیت نه .

گاگیوم

خوب یه روز من یه ماموریت برداشتم که در رابطه با یه قبرستان بود که شب ها اسکلت های نفرین شده بلند میشن و مردم رو میکشن،من و زنم رفتیم به پادشاهی زمستان وقتی که وارد ان جا شدیم یه مه همه جا رو گرفت و زنم ناپدید شد،خواستم کمک بگیرم کسی بهم کمک نکرد واسه همه مجبور شدم بجنگم و پادشاه خاک بشم و الانم که این جام.

من

اصلان،کن و ابرویه اماده بشین میریم به پادشاهی شیطان زمستان و وایو ،سونیا بیاین پیمان زندگی رو ببندیم.

پادشاهی زمستان
پادشاهی زمستان





پادشاهداستانماجراجوییداستان بلندعلمی تخیلی
تاریکی را ببلع تا تبدیل به تاریکی نشی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید