رویا کریمیدرسَکّو!·۴ ماه پیشخودش را فراموش کرده بود🪶عادت داشت از هر چیزی عکس بگیرد...مثل مستند سازان حرفه ای،همیشه دوربین موبایلش مجهز بود برای عکس گرفتن از درخت ها و پرنده ها و آسمان و رعد و…
رویا کریمی·۴ ماه پیشحیف بودی واسه دور بودن...!🥀میترسم انقدر دیر بشه...انقدر دیر بیای که دیگه یادم رفته باشه بودنت چه شکلیه...میترسم یهو به خودم بیام ببینم غرق شدم تو لحظههایی که خودم از…
رویا کریمی·۵ ماه پیشسیب سرخ|داستانی✨️پس از سالها دلش بند شده بود دایی نصرت!این را بین پچپچههایِ خانم جان و مادرم،وقتی سیبهایِ سرخ را در حوض میشُستند شنیدم...و فکر میکردم ک…