گابریل گارسیا مارکز در صفحات اول کتاب کلاسهای قصه نویسی نوشته؛
من تصور میکنم کسی که رمانی را میخواند، آزادتر از کسی است که فیلمی را میبینید.
خوانندهی رمان همه چیز را همان گونه که میخواهد، به تصویر میکشد؛
چهرهها، محیط، مناظر و…..در حالی که تماشاگرِ سینما یا تلویزیون، چارهای جز پذیرش آن چه بر پرده میبیند، ندارد.
این نوعی ارتباط تحمیلی است که جایی برای اختیارات فرد باقی نمیگذارد.
میدانید چرا اجازه نمیدهم صد سال تنهایی بر پردهی سینماها و روی صحنه برود؟
چون به تخیل خواننده احترام میگذارم.
حق مطلق او، تخیل و تصورِ چهرهی عمه اورسولا یا سرهنگ آئورلیانو بوئندیا به طریقی است که دلش میخواهد.